۱۱ آذر ۱۳۸۸

پاسخ خود آزمايي هاي زبان فارسي 3 ادبيات وعلوم انساني

درس اول فعاليت 1 ص 11 بر اساس الگوي زير ، يك گروه اسمي بسازيد و درباره ي امكان جابه جايي اجزاي آن گفت و گو كنيد: صفت + صفت + اسم + نقش نماي - + صفت + نقش نماي - + اسم 1- آن چند اختر تابناك آسمان 2- اين دو كتاب ارزشمند تاريخ 3- هر دو خاطره ي زيبا ي نويسنده (صفت جانشين اسم درحكم اسم است ) شايد بتوان در برخي از اين گونه مثال ها جايگاه صفت پسين را با اسم عوض نمود، نه همه جا . مثال : اين دو كتاب تاريخ ارزشمند ← نمي توانيم جاي صفت شمارشي«دو» و صفت اشاره«اين را عوض كنيم← دو اين يا نمي توانيم جاي « كتاب» و « تاريخ را عوض كنيم ← «اين دو تاريخ كتاب ارزشمند »زيرا بر خلاف قواعد همنشيني است . در شماره (1) هم نمي توانيم جاي « آن» و « چند» را عوض كنيم چون بر خلاف قواعد همنشيني است . و صفت اشاره ، دورترين وابسته ي پيشين به هسته است . و جاي « اختر » و آسمان را هم نمي توان عوض كرد . در شماره (3) هم مانند دو شماره ي قبل است فقط مي توانيم جاي « زيبا» و نويسنده را عوض كنيم . فعاليت 2 ص 12 با استفاده از روش جانشين سازي هر يك از گروه هاي جمله را دوبار تغيير دهيد تا به جمله هايي كاربردي تبديل شوند. كتاب ، درس را نجات يافت : ازديدگاه نحوي جمله غلط است . كتاب ، درس را نجات داد : از ديدگاه معنايي جمله غلط است . مادر، فرزند را نجات داد. خودآزمايي ص13 1- براي رعايت نكردن هر يك از قواعد واجي ، هم نشيني ، نحوي و كاربردي مثال بزنيد. * قواعد واجي رعايت نشده است . مثل : پرد ، شچر *قواعد هم نشيني رعايت نشده است . مثل : كتاب سعدي ارزشمند گلستان / درس فارسي زبان 3 *قواعد نحوي رعايت نشده است . مثل : من به مدرسه رفتيم / ما را از مدرسه بيرون كرديم . *قواعد معنايي رعايت نشده است . مثل : سنگ كوه را ديد / قورباغه سرفه كرد . *قواعدكاربردي رعايت نشده است . مثل : آيا آب ميل داريد ؟ بلي پرنده آواز مي خواند. 2 - چرا توليد واحدهاي زباني زير غير ممكن است ؟ مر: خــارج از ضـــوابط هجـايي فارسي است و چنين الگويي ( cc ) در زبان فـارسي نيست يعني هيچ واژه اي با دو صامت آغاز نمي شود . ( قواعد واجي رعايت نشده است ) . ژزف : بر خلاف قواعد واجي و الگوي هجايي است مصوت ندارد . چجد: بر خلاف قواعد واجي و الگويي هجايي است و مصوت ندارد « چ » و«ج » واجگاهي مشترك دارد . پرورش وزارت و آموزش : قواعد هم نشيني رعايت نشده است . 3- چرا تو ، تو را سرزنش مي كردي ؟ از نظر نحوي غلط است، زير « تو » تكرار شده است و در دو نقش به كار رفته است . به جاي آن بايد از ضمير « خود » و يا « خودت » استفاده نمود. 4- با ضميرهاي پرسشي زير ، گرو ه قيدي بسازيد و آن ها را در جمله به كار ببريد: كي ← از كي غايب بودي ؟ از كي آمدي ؟ كي ← با كي رفتي ؟ با كي آوردي ؟ چه ← از چه مي گويي ؟ از چه افتادي ؟ 2 - ضميرهاي پرسشي بالا را به عنوان متمم اجباري دريك جمله ي سه جزيي به كار ببريد. کی از كي گفتي بپرهيز. کی با كي جنگيدي . چه به چه مي نازي ؟ از كي و كجا بگذر به كي نگريستي به چه مي ماند؟ درس دوم فعّاليّت 1 ص15 جمله هاي مستقل يك فعلي و چند فعلي را در نمونه ي آغاز درس مشخص كنيد. جمله هاي بند اول « مستقل چندفعلي » و جمله هاي بند دوم « مستقل يك فعلي » است . فعّاليّت 2 ص 16 هسته ي گروه هاي زير را بيابيد و تعداد واژه هاي هر گروه را نير مشخص كنيد: گروه هاي اسمي هسته تعداد واژه اين پرسش ها پرسش 2 دماي اجرام آسماني دما 5 ابزارهاي گوناگون ابزار 3 شاخه هاي تخصصي شاخه 3 تاريخچه ي جهان تاريخچه 3 فعّاليّت 3 ص 18 هسته ي گروه هاي زير را بيابيد ، تكواژهاي هر گروه و تعداد واج هاي هسته را نيز معين كنيد تعداد تكواژ هسته تعداد واج هسته هر چهار كارمند ساده : 6 كارمند 7 آن آدمهاي كوشا : 6 آدم 5 دفترچه هاي مشق بچه ها : 8 دفترچه 8 داستان هاي جن وپري : 6 داستان 6 فعاليت 4 ص 19 تكليف دانش آموزان است . خود آزمايي ص 22 1- در متن زير ابتدا جمله ها را بر اساس درست ترين شيوه ي ممكن بازنويسي كنيد . آن گاه جمله هاي مستقلّ ساده و مركب را مشخص كنيد. شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود . مستقلّ ساده آن را نزد جامي برد . مستقلّ ساده پس از خواندن آن گفت : همان طوري كه ديديد در اين غزل از حرف  الف  استفاده نشده است . جمله ي مستقلّ مركب جامي گفت : بهتر بود از ساير حروف هم استفاده نمي كرديد . جمله مستقلّ مركب 2- نخستين جمله ي متن بالا را بر اساس سلسله مراتب واحدهاي زبان ، تا حد واج ساده كنيد. شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود. شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود……………………………………………….. جمله ي مستقل شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود ……………………………………………… يك جمله ساده شاعري / غزلي بي معنا و بي قافيه/ سروده بود……………………………………………………… 3 گروه شاعري/ غزلي/ بي معنا/ و/ بي قافيه/ سروده بود…………………………………………………… 6 واژه شاعر ي غزل ي بي معنا و بي قافيه سرود ه بود 1 تكواژ 5 1 5 1 2 5 2 2 6 5 1 3 1 تعداد واج 1- هر يك از كلمات متشابه زير را تا حد امكان گسترش دهيد و طولاني ترين گروه اسمي معنادار را با آن بسازيد . عمل : همان يك عمل جوانمردانه ي فلاني انتصاب : همان يك انتصاب نادرست او امل : امل دست نيافتني جوانان ما انتساب : اين انتساب بزرگ پدرش تعلّم : همين تعلم دوره ي تربيت معلم تهران حيات : حيات شورانگيزعاشقان تألّم : غم انگيزترين تألّم خاطر آن بزرگمرد حياط : بزرگ ترين حياط مدارس شهر ما جذر : جذر اين عدد چهار رقمي جزر : جزر فريبنده ي رودخانه ي اروند درس سوم خودآزمايي ص 30 1- براي نهادهاي زير ، فعل مناسب بياوريد و علت مفرد و جمع بودن فعل را توضيح دهيد. استادان : استادان با شيوه ي نيكوي خود دانشجويان را به علم آموزي ترغيب مي كنند. روال عادي زبان . مطابقت نهاد و فعل استاد بسيار زيبا سخن مي گفت . روال عادي زبان . مطابقت نهاد و فعل استاد استاد با روش خاصي سخن مي گفتند . استثناي زبان . عدم مطابقت نهاد و فعل به لحاظ احترام آجرها به دست معماران بر روي هم قرار گرفت . روال عادي زبان . فعل مفرد براي نهاد جمع غير جان دار آجرها براي نهاد جمع بي جان به كاربردن فعل به صورت مفرد ، جمع ، هر دو صحيح است آجرها به دست معماران بر روي هم قرار گرفتند . گونه اي كه امروز در زبان رايج است.مطابقت نهاد و فعل گل ها روييد. روال عادي زبان . فعل مفرد براي نهاد جمع غير جان دار / براي نهاد جمع بي جان به كار بردن فعل به صورت مفرد و جمع ، هر دو صحيح است . گل ها گل ها بر سر شاخسار ادب روييدند. مطابقت نهاد و فعل گونه اي كه امروز رايج است . هيچ كس از بزرگان علم و ادب آن جا نبود. هيچ كس هيچ كس از بزرگان علم و ادب آن جا نبودند. هيچ يك از آن ها نيامد. هيچ يك از هر دو شكل درست است . هيچ يك از آن ها نيامدند. گروه ادبيات با دقت كار خود را دنبال مي كند. گروه گروه نقاشان از …….. با دقت كار خود را دنبال مي كنند. تبصره :‌ اگركلمه بعداز « گروه » جمع باشد فعل جمع است و اگر مفرد باشد فعل مفرد است . 2- دو جمله مثال بياوريد كه در آن ها نهاد و متمم حذف شده باشد. كتاب را خريد. عاشقانه نگريست 3- فعل هاي مجهول زير را به معلوم تبديل كنيد و براي هر يك از آن ها نهاد مناسبي بنويسيد. گرفته شده است : گرفته است . اوكتاب فارسي مرا گرفته است . گفته مي شد : مي گفت . اوبسيار شيوا سخن مي گفت . جوشانده شده بود : جوشانده بود . فريده چاي را جوشانده بود. برده خواهد شد : خواهد برد . او ميز را از اين جا خواهد برد. 4- جملات زير را ويرايش كنيد: او در منزل استجاره اي زندگي مي كند و در ابتداي هر ماه با صاحب خانه اش تصفيه حساب مي كند. ويرايش شده : او در منزل استيجاري ( اجاره اي ) زندگي مي كند ودرابتداي هرماه با صاحب خانه اش تسويه حساب مي كند. مس سرو پا از اعمال وضو است . ويرايش شده : مسح سر و پا از اعمال وضو است همه ي بچه ها به او احسن گفتند . ويرايش شده : همه ي بچه ها به او احسنت گفتند. درس چهارم خودآزمايي ص 41 1 – تكليف دانش آموزان است . 2- در جمله هاي زير ، كدام نهاد و فعل مطابقت ندارند؟ كدام را درست تر مي دانيد؟ چرا؟ * صحبت هاي دوستان به درازا كشيد . مطابقت ندارد. به همين شكل درست است ، زيرا نهاد بي جان است. (درفارسي امروز تمايل بر تطبيق نهاد جدا و پيوسته است ) * نامه هايي رسيده اند كه داريم پاسخ آن ها را تهيه مي كنيم . مطابقت دارد. نامه هايي رسيده است . چون نهاد غير جان دار است پس مي تواند مطابقت نكند . * در كتابخانه ي آن شهر ، كتاب هاي بسياري بودند كه دشمنان همه را در آتش سوزاندند. مطابقت دارد. كتاب هاي بسياري بود . چون نهاد غير جان دار است پس مي تواند مطابقت نكند . * روزهاي بيستم و بيست ويكم اين ماه براي بررسي علمي زبان انتخاب شده اند. مطابقت دارد . چون نهاد غير جان دار است ، پس نياز به مطابقت ندارد. * در اين كتاب ، آيات قرآني تفسير شده اند . مطابقت دارد… چون نهاد غير جان دار است ، فعل مي تواند مفرد هم بيايد . * گروه اعزامي ، نخست به دوري راه اعتراض كرد . مطابقت دارد . اگر واژه ي بعد از « گروه » جمع باشد فعل جمع و اگر مفرد باشد فعل به صورت مفرد به كار مي رود . * حرف هاي اضافه نبايد بدون قرينه از كلام حذف شود. مطابقت ندارد. به همين شكل دو دسته است . زيرا نهاد غير جان دار است و فعل در اين شكل به صورت مفرد به كار مي رود. 2- نمازگذار : نمازگزار / بنده گان : بندگان / خسته گي : خستگي / غرض : قرض / نقز : نغز / بر خواستن : برخاستن درس پنجم خودآزمايي ص 45 1- مدخل « گذشتن » را از فرهنگ معين استخراج كنيد . گذشتن : gozas- tan ] پهـ . [vitartan ( گذشت ، گذرد ، خواهد گذشت ، بگذر، گذرنده ، گذرا ، گذران ، گذشته ) الف :‌ ( مص ل ) عبور كردن ، مروركردن ، گذر كردن ب : طي شدن ، سپري شدن ت :‌ مردن ، درگذشتن ج : ‌به سرآمدن ، پايان يافتن ... شامل اطلاعات املايي - آوايي - ريشه تاريخي - دستوري و معنايي است . 2- دو سطح واژگان شناسي و واژگان نگاري چه تفاوتي با هم دارند؟ سطح واژگان شناسي به انواع روابط ساختاري ، تاريخي ، روان شناختي و جامعه شناختي ميان واژه ها مي پردازد ، ولي در سطح واژگان نگاري به چگونگي گرد آوري ، تدوين و ضبط واژه ها پرداخته مي شود. 3- با مراجعه به يكي از فرهنگ هاي معتبر درباره ي يكي از واژه هاي زير از نظر ريشه شناسي مطالعه كنيد. فردوس : اصل آن اوستايي است . معرب شده است . كنز : اصل آن فارسي است . معرب شده است . نيم كت : اصل آن پهلوي است . هندسه : اصل آن پهلوي است . معرب شده است . 4- دو جمله بنويسيد كه در آن ها ، قيدهاي ( بي شك و بي ترديد) درست به كار رفته باشد. * بي شك آناني پيروزند كه در راه حق پا مي گذارند. * بي ترديد جوانان ساعي امروز ، مردان موفق آينده اند. درس هفتم خودآزمايي ص 58 1- جمله هاي زير چند جزئي هستند؟ متمم مفعول * نمونه هايي از اين نوع شعر مردمي را در بررسي ادبي دهه ي اخير ، خواهيم ديد ( 3 جزئي مفعولي ) گروه مفعولي متمم قيدي فعل * شعر اين دوره ، پناه شكست خوردگان و نوميدان و از راه واماندگان شده بود. ( 3 جزئي مسندي ) نهاد گروه مسندي فعل * شعراي متعهد دهه ي چهل شعر مبتذل مسلط بي مايه را شعري بيمار مي دانستند . ( 4 جزئي مفعولي مسندي ) نهاد مفعول مسند فعل * قالب ترجيع بند متشكل از تعدادي غزل است . ( 3 جزئي مسندي ) نهاد مسند متمم اسم(مسند) فعل 2- جمله هاي مركب زير را با تاويل جمله ي وابسته به يك جمله ي ساده تبديل كنيد و پس از آن ، تعداد اجزاي هريك از جمله ها را بنويسيد. * نويسندگاني كه به افزوني تقسيم بندي ها ، علاقه ي زيادي داشته اند ، نوعي از ترجيع بند را كه بند ترجيع آن در هر خانه ، متفاوت است، تركيب بند خوانده اند. متمم نهاد * نويسندگاني علاقه مند به افزوني تقسيم بندي ، ترجيع بند داراي بيت برگردان متفاوت را تركيب بند خوانده اند . گروه نهادي گروه مفعولي مسند فعل ( 4 جزيي مفعولي و مسندي ) اين جمله را به صورت كوتاه شده ي زيرمي توان نوشت : نويسندگان ، نوعي ترجيع بند را تركيب بند خوانده اند. نهاد مفعول مسند فعل *گاهي شاعران مجاز بوده اند كه با استفاده از اختيارات شاعري ، تغييراتي جزئي در وزن شعر اعمال كنند. گاهي شاعران با استفاده ازاختيارات شاعري مجاز به اعمال تغييراتي در وزن بوده اند. ( 3جزئي مسندي ) نهاد مسند متمم مسند فعل گاهي شاعران با استفاده از اختيارات شاعري،تغييرات جزئي در وزن شعر اعمال مي كنند ( 3 جزئي مفعولي ) * هر جا شاعر تصوير سازي شعر را تا حد نازل ، ساده مي كند،معلوم مي شود كه مايه ي سخن از كيفيت والايي برخوردارنبوده است . تصوير ساده ي شعر بيانگر بي بهرگي مايه ي سخن از كيفيت بالا است . ( 3 جزئي مسندي ) نهاد مسند مضاف اليه مسند متمم مضاف اليه فعل 2- براي هر يك از واژه هاي زير، كدام علامت جمع مناسب تر است ؟ چشمه چشمه ها / گوسفند گوسفندان ( گوسفندها )/ رود رودها / ديوار ديوارها شهيد شهيدان ، شهيدها/ انسان انسان ها درس هشتم خود آزمايي ص 64 1-در نوشته ي زير كار برد زبان هنري را نشان دهيد: اين متن يك نوشته ي ادبي است و ويژگي هاي هنري آن بدين گونه است : (1) در قلمرو زيبايي شناسي و صور خيال : تشبيه : حراي جاهليّت سياه ، جاده ي نور ، همچون كهكشان ، … تشخيص : لبان عبوس و تيره ي افق ، … استعاره مكنيه :‌ لبخندي از نور شكفت . حسّاميزي : پرتو سبز الهام (2) كاربرد زباني : الف – بعضي واژه ها ساخت تاريخي دارند مانند: اندر. ب- فعل هاي پيشوندي مانند : فرو نشست . پ- جملات عموما خبري است . (3 ) بار عاطفي و احساسي بعضي از جملات به گونه اي است كه در خواننده ايجاد هم حسّي با نويسنده مي كند. مثال : بر قلب اُمّي من ، پرتو سبز الهامي فرو تابيد. 2- در جمله هاي زير ، زمان فعل ها را بنويسيد. آن چه در نظام آموزشي ما به عنوان ادبيّات به دانش آموزان ياد داده مي شود ( مضارع اخباري مجهول ) قطعاتي است ( مضارع اخباري)كه گاهي تنها به دليل دشوار بودن براي درج دركتاب هاي درسي برگزيده شده است.( ماضي نقلي مجهول ) هدف آموختن ادبيّات به دانش آموزان بايد اين باشد ( مضارع التزامي ) كه قوّه اي در او پديد آيد ( مضارع التزامي) كه بتواند از سر اين عبارات دشوار بگذرد ( مضارع التزامي ) و به معنايي كه در پس آن ها ست ( مضارع اخباري ) برسد ( مضارع التزامي ) و اين جز با ايجاد انس با ادبيّات در دانش آموز ميسّر نيست . ( مضارع اخباري ) 3- يكي از واژگان داخل كمانك ( پرانتز) را انتخاب كنيد. ( در انتخاب واژه ها آزاد هستيد) . به ، چه صبح ( زيبايي ، قشنگي ، خوبي ) است ( تمام ، همه ، سرتاسر) شب ماه ( جلوه فروخته ، خودنمايي كرده ، حركت كرده ) اكنون شرمنده از گوشه ي ميدان ( به در مي رود ، فرار مي كند ، مي گريزد ). ( نيمي ، نصفي ، بخشي ) از صورتش پيدا است.ستارگان همه گريخته اند، مگر چند دانه كه وفا به جا آورده و هنوزماه را ( رها ، ول ، يله ) نكرده اند . ( شاه جهان ، خورشيد عالم تاب ، آفتاب ) از ( آرامگاه ، مقر ، نهانخانه ) خود بيرون مي آيد. موجودات همه با شور و ذوق منتظر و نگران اند . پرده ي ( ساحره ، جادوگر ، شعبده باز ) صبح گسترده است . از يك طرف ذرّات لاجوردي و از طرف ديگر ذرات طلايي سخت در هم ريخته و از افق ( كبود ، تيره ، سياه ) تا افق ( سرخ ، قرمز ، لعل فام ) هزاران رنگ (ساخته اند ، درست كرده اند ،آورده اند .) درختان (بر پا ايستاده اند ، صف كشيده اند ، قامت افراشته اند) و نسيم صبحگاهي هم چون كمان ( نرم ، خشن ، زبر) استادي كه براي دل خود ساز مي زند ، بر شاخ و برگ ها (مي گذرد ، عبور مي كند ، مي رود ) و آوازهاي آسماني و نغمه هاي جان پرور ( مي نوازد ، مي خواند ، سرمي دهد ) . 4- براي هر يك از واژگان زير سه مترادف با بارهاي معنايي متفاوت بنويسيد. مثال : عميق ، گود، ژرف ( توجه : چون اين واژگان كاربردهاي متعددي دارند، در نتيجه مترادف هاي گوناگوني نيز دارند). وسيع : گسترده ، فراخ ، پهن كم كم : آرام آرام ، اندك اندك ، نرم نرمك آرام : ساكت ، خاموش ، آهسته خشمگين : دژم ، عصباني ، غضبناك انداختن : افكندن ، رهاكردن ، پرتاب كردن ايستادن : قيام كردن ، برپا بودن ، توقف كردن ، مقاومت كردن گذشتن : گذر كردن ، عبور كردن ، رد شدن نا بينا : كور ، اعمي ، روشندل 5-كلمات زير را با  ان  جمع ببنديد و نوع صامت هاي ميانجي آن ها را مشخص كنيد. پله : پلّكان (ك) / دانا : دانايان ( ي) / سخن گو: سخن گويان ( ي) / گرسنه : گرسنگان (گ) درس نهم خودآزمايي ص 73 1- گروه هاي اسمي جمله هاي زير را استخراج كنيد . نقش آن ها را بنويسيد و هسته و وابسته ي هر گروه را با ذكر نمودار پيكاني مشخص كنيد. گروه هاي اسمي : نگرش حاكم بر آموزش ادبيات فارسي / در مدارس و دانشگاه هاي ما / نگرش لغوي و دستوري / هنري / اين نگرش / تلاش غالب / معناي شعر/ درستي آن / معيار دستور زباني واحد و انعطاف ناپذير / يك اثر ادبي / انتقال معنا / نحوه ي انتقال رشد/ تاثير آن / اهميت انكار ناپذيري . نقش ها : نگرش حاكم بر آموزش ادبيات فارسي : نهاد / در مدارس و دانشگاه هاي ما : گروه اسمي ( متمم قيدي ) / نگرش لغوي و دستوري : گروه مسندي / هنري : صفت وابسته به مسند محذوف / تلاش غالب : گروه نهادي / معناي شعر ، مفعول / درستي آن : گروه مفعولي/با معيار دستور زباني واحد و انعطاف ناپذير : متمم قيدي (گروه قيدي) / يك اثر ادبي : نهاد / مسند / نحوه ي انتقال : نهاد / شدّت تاثير آن ، معطوف : نهاد / اهمّيّت انكارناپذيري : مفعول / انتقال معنا متمم قيدي ( گروه قيدي ) هسته و وابسته ها با ذكر نمودار پيكاني : نگرش حاكم بر آموزش ادبيّات فارسي در مدارس و دانشگاه هاي ما نگرش لغوي و دستوري هنري : يك گروه اسمي . چون صفتي است كه اسم آن حذف شده است . در اين نگرش تلاش غالب معناي شعر درستي آن معيار دستور زباني واحد و انعطاف ناپذير يك اثر ادبي براي انتقال معنا نحوه ي انتقال شدت تاثير آن اهمّيّت انكار ناپذير ي اهمّيّت انكار ناپذير ي 3- چه بخش هايي از اين جمله ها حذف شده است ؟ جزء حذف شده و نوع حذف را تعيين كنيد. ( من – نهاد جدا – قرينه ي لفظي ) از پنجره ي اتاقم او را در حياط خانه اش مي ديدم كه ( او - نهاد جدا – قرينه ي لفظي ) ( در حياط خانه اش - گروه قيدي – قرينه ي لفظي ) قدم مي زد و ( او - نهاد جدا – قرينه ي لفظي ) باغچه ها را آب مي داد و (او نهاد جدا- قرينه ي لفظي ) پرنده ها را با احتياط ، دانه ( مي داد – فعل – قرينه ي لفظي ) 3- براي هر كدام از نقش هاي تبعي يك مثال ذكر كنيد. الف – معطوف : سعدي و حافظ از شاعران برجسته ي ايران هستند. معطوف به نهاد ب – بدل : عارف بزرگ قرن هفتم ، مولوي ، از بلخ بود بدل پ – تكرار : به گلستان سعدي توجه كنيد . به گلستان تكرار 4- در جمله ي زير، متمم اسم را مشخص كنيد. افتخار به دوستي با دانايان افتخار واقعي است . متمم نهاد متمم متمم درس دهم فعّاليّت ص 75 يك بار ديگر در جملات درس دقّت كنيد ، در تمام اين جمله ها چه عامل مشتركي را مي توان يافت ؟ صور خيال خود آزمايي ص 80 1- در نوشته هاي زير ، انواع صور خيال را نشان دهيد. امان ازهم نشين بد.آخر به آتش او خواهي سوخت . آتش: استعاره ازبدي/به آتش كسي سوختن:كنايه از ضرر ديدن از بدي كسي. بغض آسمان تركيد و چنان گريست كه سيل جاري شد . تشخيص بابام مي آيد ، لباسش پر از بوي آفتاب است . بوي آفتاب : حساميزي / آفتاب : استعاره . اگر پلك ها شكفته شوند :‌ استعاره ي مكنيّه/ اگر گوش ها به شنيدن ايستند : تشخيص و استعاره ي مكيّنه . همه چيز معلم انسان است :تشبيه / عبور ثانيه ها : تشخيص و استعاره ي مكنيه / بيداري شبانگاه ستارگان : تشخيص واستعاره ي مكنيه ومراعات/ خواب زمستاني درختان : تشخيص و استعاره ي مكنيه / و بيداري بهارانه ي بذرها : تشخيص و استعاره ي مكنيه / غروب و طلوع: تضاد/ مرگ و تولد :تضاد / هر صحنه و لحظه و پديده معلمي است . تشبيه / كه در كلاس بزرگ آفرينش ، تشبيه / با ما دانش آموزان سخن مي گويد. /سخن گفتن صحنه و لحظه وپديده : تشخيص و استعاره ي مكنيه كلبه ي گلي آنان روي خاك خيس و نم كشيده ي كنار رودخانه ، قوز كرده بود و انگار پنجه هاي خود را به خاك فرو برده بود . در سرازير آن جا خود را به زور روي تپه نگه مي داشت. كلبه قوز كرده بود: استعاره ي مكنيه / پنجه هاي خود را در خاك فرو برده بود : استعاره ي مكنيه / در سرازير نگه مي داشت : تشخيص واستعاره ي مكنيه /شب چون شبحي ، در حياط بادكي مي وزيد . مهتاب روي موج هاي كوچك حوض سر مي خورد و هزار بار در لايه هاي سربرآورده ي آب تكثيـــــر مي شد و باز سكوت آن يكي مي شد و نمي شد. شب چون شبح : تشبيه / مهتاب سر مي خورد :تشخيص واستعاره ي مكنيه / لايه ها سر بر آورده ي آب : تشخيص و استعاره ي مكنيه/ مهتاب تكثير مي شد استعاره ي مكنيه / چنان مي نشيند كه گويي كوهي گران برجاي نشسته است.نشستن به كوه ، تشبيه/كوهي نشسته است ، تشخيص و استعاره ي مكنيه در زندگي زخم هايي هست كه مثل خوره روح را آهسته و در انزوا مي خورد و مي تراشد. زخم ها : مجاز از درد وناراحتي / زخم مثل خوره : تشبيه 2- مفهوم هريك از كنايه هاي زير را بنويسيد. ابرو در هم كشيدن : اخم كردن ، ناراحت شدن ، عصباني شدن خط و نشان كشيدن براي كسي : تهديد كردن ،توطئه كردن لب تر كردن : كوچك ترين اشاره ي لفظي ، اراده كردن ضرب شست نشان دادن : قدرت نمايي ،اظهار وجود كردن پنبه از گوش بيرون آوردن : تنبّه و آگاهي ، هشيار شدن مو بر تن راست شدن : ترسيدن ، وحشت كردن 3 ـ تكليف دانش آموزي است . 4ـ كلمات زير را يك بار در معني واقعي و يك بار در معني مجازي آن به كار ببريد. واژه در معني اصلي در معني مجازي كاسه كاسه شكست . تمام كاسه را سر كشيدم دست دست يكي از اعضاي بدن انسان است . دست بالاي دست بسيار است . با دست (انگشت) سرم را خاراندم كلّه چنگيـز از كلّه ي انسـان مناره ها ساخت كلّه اش كار مي كند. چشم او عينك به چشم دارد. چشمهايش را بست ديشب چشمم روي هم نيامد (پلك) دل يك كيلو دل و جگر خريدم . دل اين كار را نداشت . 5- يك بند نوشته ي طنزآميز بنويسيد و درآن از كنايه هاي زير استفاده كنيد . پاسخ آزاد ، مانند : با اون كه خيلي سر به هواست تا حالا دم به تله نداده . تازگي ها هم خودشو داخل آدما كرده و حرف تو دهن مردم گذاشته . درس سيزدهم خودآزمايي ص 97 1ـ در نوشته ي « رنگ هاي زندگي » نويسنده از كدام عناصر و عوامل هنري براي زيبايي نوشته ي خود استفاده كرده است؟ 1 – شروع و پايان مناسب 6 - فضا سازي 11 - مراعات نظير در رنگ ها (سفيد،آبي و … ) 2 - هم حسّي ( عاطفه و احساس ) 7 - ساده نويسي 12 - استفاده از جمله هاي كوتاه و اغلب خبري 3 - عنوان زيبا و مناسب 8 - داشتن طرح مشخص 13 - استفاده از گفت و گو. 4 - بهره گيري درست از واژگان 9 - داشتن صداقت و صميميت 14 - دوري از ريا و تصنّع 5 - صور خيال : اشك هايم مثل باران (تشبيه) 10 - استفاده از طنز (امروز فهميده ام ،كورتراز من هم در دنيا هست ) . 2ـ يكي از عبارات زير را به كمك صور خيال به صورت هاي مختلف بنويسيد : * رزمندگان اسلام در جبهه ها حماسه آفريدند. الف) رزمندگان اسلام شيران عرصه پيكارند ( تشبيه ) ب) شيران عرصه ي پيكار فاتحانه بازگشتند. ( استعاره ) پ) رزمندگان فرياد سرخ پيروزي سردادند. ( حس آميزي ) ت) رزمندگان اسلام در جنگ حق ، حق جنگ را ادا كردند. ( عكس ) 3 ـ جمله ي زير را با توجه به كلمه هاي داخل كمانك ( پرانتز ) تغيير دهيد. *مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان ، نشسته بود. ( نرم و ملايم ) مهتاب نرم و ملايم چون حرير سپيد روي برف بيابان نشسته بود. يا : مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان ، نرم و ملايم نشسته بود. * مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان دامن گسترده بود. *آهوي مهتاب روي برف بيابان نشسته بود. *عروس سپيد پوش مهتاب آرام و با وقار بر حرير برف بيابان نشسته بود. *حرير ماهتاب روي برف بيابان نشسته بود. 4- ده واژه كه در زبان فارسي امروز دو تلفظ دارند ، بنويسيد. ارجمند – آموزگار – مستمند – آسمان – سازمان – رايگان – پروردگار – روزگار – رستگار ـ كارگر ـ يادگار ارجمند – آموزگار – مستمند – آسمان – سازمان – رايگان – پروردگار – روزگار – رستگار ـ كارگر ـ يادگار درس چهاردهم فعّاليّت 1 در جاهاي خالي ، واژه هاي مناسبي بنويسيد كه معناي فعل ها را تغيير دهند. سپس در باره ي معناي فعل ها گفت و گو كنيد. *پرنده به هوا پريد . ( پرواز كرد) *رنگ از صورت خسرو پريد. ( ترسيد) *علي از ديوار پريد.( به پايين آمد . پايين پريد) *ناگهان از خواب پريد. ( بيدار شد) *لبه ي استكان پريد . ( شكست ) آيا مي توانيد نمونه هاي ديگري با تغيير معنا ذكر كنيد؟ فعل بريد گرفت فعل خورد حسن طناب را بريد. (جدا كرد ) خورشيد گرفت(كسوف كرد) احمد با سر به ديوار خورد ( اصابت كرد ) خسرو از شهباز بريد. ( قطع رابطه كرد) دلم گرفت ( غمگين شدم ) كتاب او خيلي به دردم خورد( مفيد بود ) احمد دستش را بريد.(زخم كرد ) پليس دزد را گرفت ( دستگير كرد ) هوشنگ غذا خورد ( تناول كرد ) خياط پارچه را بريد. ( جدا كرد ) صياد آهو را گرفت ( صيد كرد ) موتور به ماشين خورد ( تصادف كرد ) لوله گرفت( مسدود شد ) او تمام پولهايم را خورد ( تصاحب كرد ) طفل دستش را به ديوار گرفت (چسبانيد ) او حق من خورد ( پايمال كرد ) آب همه جا را گرفت ( احاطه كرد ) فعاليت 2 ص 103 هريك از واژه هاي زير مشمول كدام يك از وضعيت هاي چهارگانه هستند ؟ واژه معناي قديم معناي جديد كرسي تخت حكومت ، مركز حكومت چهار پايه كه آتش زيرآن مي گذارند و لحاف روي آن قرار مي دهند ، چهارپايه معمولي چهارپايه درس تخصصي يك استاد (كرسي استادي) ت تحول‎ معنايي با حفظ يكي از معاني قديم دستور وزیر ، فرمان ، اجازه دستور زبان فارسی ، فرمان ، برنامه ت تحول معنايي با حفظ يكي از معاني قديم زين زين اسب ، ابزار جنگي زين اسب ، زين دوچرخه ت تحول معنايي باحفظ معنی قدیم معنی جدید پذیرفته است زين وبرگ وسايل ابزار جنگي ـــــــــــــــ الف متروك برگ برگ درخت ، درفش، ساز ، دستگاه ، ... برگ درخت ، برگ كاغذ ، كباب برگ ت تحول معنايي با حفظ يكي از معاني قديم پاره پول ، رشوه ، مزد ، گرز آهنين شكافته و پاره شدن ، قطعه ب تحول معنايي پارچه تكه ، قطعه ، هرچيز بافته شده قماش و منسوج ، هر چيز بافته شده ، قطعه ت تحول معنايي با حفظ معاني قديم ساده بي نقش و نگار ، ابله و نادان ، آسان بي نقش و نگار ، ابله ، آسان ، بسيط درمقابل مركب ت تحول معنايي مزخرف آراسته و زر اندود شده سخن بيهوده ب تحول معنايي برگستوان پوششي كه در قديم بر اسب و فيل مي انداختند و … ـــــــــــــــ الف متروك آچار انواع پرورده ها در آبليمو و سركه ، قلم حكاكي، زمين پست و... وسيله ي فلزي براي باز كردن پيچ و مهره ب تحول معنايي تيم كاروان ، سراي بزرگ ، تعهد ، غمخواري دسته ي ورزشي ب تحول معنايي تبصره - كلمه آچار دخيل تركي و كلمه تيم دخيل انگليسي است . خود آزمايي ص 106 1ـ آخشيج : عنصر / آبزن : حوضچه / بابزن : سيخ كباب / مزگت : مسجد/ پرويزن : غربال 2ـ چهار كلمه مثال بزنيد كه در گذشته وجود داشته اند و امروز نيز با تغيير در حوزه ي معنايي به كار مي روند: لغت قديم جديد شوخ چرك بذله گو سیاست تنبیه سیاست حوصله چينه صبر و تحمل دبير نويسنده معلم سوگند گوگرد قسم 3- واژه هاي زير چه معنايي دارند و چگونه ساخته شده اند ؟ نزاجا : نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ساف : سازمان آزادي بخش فلسطين سمت : سازمان مطالعه و تدوين كتب دانشگاهي ره : رحمه الله عليه و رضوان الله عليه 4- چرا فعل هاي زير ، ساده اند ؟ زيرا بن مضارع آن ها از يك تك واژه ساده تشكيل مي شود. آموختم : آموز / آویختی : آویز / افزود : افزای / آلودن : آلای / بخشید : بخش / پرداختن : پرداز / پیوست : پیوند / چسبید : چسب / سپرد : الف ) سپار : سفارش کردن ب ) سپر : طی کردن / فروخت : فروش 5ـ براي موصوف هاي زير صفت هاي طنزآميز و جدي بنويسيد. مثال : موصوف صفت جدي طنز‌آميز قد بلند دراز كلاس بزرگ گنده خيابان وسيع ، ناهموار گًل وگشاد ، پرچاله چوله امتحان آسان ، دشوار آبكي ، نفس گير ، پدر در بيار پا بزرگ ، كوچك فسقلي ، گنده ، دراز 6- سه نمونه ي ديگر جز آن چه در بياموزيم درس آمده است ، بنويسيد كه دو تلفظ متفاوت دارند و تلفظ رايج آن را مشخص كنيد. الف – تجربه – لذت – مداد – عطر – نماد – جهاد ← ( تلفظ الف رايج است ) ب - تجربه – لذت – مداد – عطر – نماد – جهاد درس پانزدهم خود آزمايي ص 114 1- واژه هاي زير را بر اساس ترتيب اجزاي سازنده ، تا مرحله تك واژه تجزيه كنيد. واژه مرحله ي نخست مرحله ي دوم مرحله ي سوم ناتواني ناتوان + ي نا + توان ----- بي حوصلگي بي حوصله + گي ( گ + ي ) بي + حوصله ----- يخجال سازي يخچال ساز + ي يخچال + ساز يخ + چال گرفتاري گرفتار + ي گرفت + ار ----- نسنجيده ن + سنجيده سنجيد + ه سنج + يد(تكواژ ماضي ساز ) هنرآموزي هنر آموز+ ي هنر + آموز ----- پروار بندان پروار بند + ان پروار + بند ----- دل بستگي دل بسته + گي دل + بسته بست + ه دل دادگان دل داده+ گان دل + داده داد + ه هم دردي هم درد+ ي هم + درد ----- هزارتوماني هزارتومان + ي هزار + تومان ----- دانش آموزان دانش آموز+ ان دانش + آموز دان + ش بي مسئوليتي بي مسئوليت + ي بي + مسئوليت مسئول + يت ستايشگري ستايش گر+ ي ستايش + گر ستای + -ِ ش دانشگاه دانش + گاه دان + ش ----- 2- برخي از واژه هاي مشتق ، بيش از يك وند دارند : (نا هماهنگي ، نا شكيبايي) پنج كلمه بنويسيد كه بيش از يك وند داشته باشند و وندآخرآن ها «گي » باشد ، بي برنامگي ، وارستگي ، نقدينگي ، بي پردگي ، ناپيوستگي ، وا نهادگي ، بي پايگي ، بي حوصلگي ، هم خانوادگي ، بي مايگي، همپايگي و … پنج كلمه بنويسيد كه بيش از يك وند داشته باشند و وند آخر آن ها « ا » باشد،مثل:ناشنوا،نازيبا ، ناروا ، ناخوانا ، ناشكيبا ، نازيبا ، نابينا 3- تكليف دانش آموزي با 4- با مراجعه به فرهنگ لغت بنويسيد كدام تلفّظ درست است؟ شکل ب صحیح است . ب - غِرّه مشو ، متمِّمِ فعل ، مٌصاحَب خوب ، مصوِّت كوتاه ، مٌضافً اِليه درس شانزدهم خود آزمايي ص 124 1- تكليف دانش آموزي است . 2- با كمك فعل هاي ساده ي زير ، فعل پيشوندي بسازيد. آن گاه تفاوت تعداد اجزاي آن ها را دردو كاربرد نشان دهيد. داشتن : بازداشتن ، برداشتن ، واداشتن داشت : من چند كتاب داشتم ← ( سه جزئي مفعولي ) بازداشت : او من را از اين كار بازداشت ( منع کرد ) ← ( 4 جزئي مفعولي متممي ) برداشت : او كتاب را برداشت . ← ( 3جزئي مفعولي ) واداشت : او مرا به اين كار واداشت ( وادار کرد ) ← ( 4 جزئي مفعولي متممي ) انگيختن : بر انگيختن انگيخت : سخنان او شوري در من انگيخت ( ایجاد کرد ) . ( در نثر معيار امروزي كاربرد چنداني ندارد ) ← ( 4جزء مفعولي ، متممي ) برانگيخت : خداوند ، پيامبران را برانگيخت ( مبعوث کرد ) / اين سخن خشم او را برانگيخت ← ( 3جزئي مفعولي ) رسيدن : فرارسيدن رسيد : كتاب ها رسيد ← ( 2 جزئي ) فرا رسيد:فصل بهار فرا رسيد . ( آغاز شد ) ← ( 2جزئي) بردن : فرو برد بردن : كتابم را بردم ، بچه را بردم ← (3جزئي مفعولي ) فرو برد : او خشم خود را فرو برد ← (3جزئي مفعولي ) ماند : درماند، بازماند ، فرو ماند ماند : او در خانه ماند ( نرفت ) ← (2جزئي ) درماند : او از پاسخ درست در ماند ← ( 3 جزئي متممي ) بازماند : او از تحصيل باز ماند ← ( 3 جزئي متممي ) فرو ماند : ماه از جمال محمّد (ص) فروماند . ( متحیر شد ) ← ( سه جزئی متممی ) كشيد : باز كشيد ،دركشيد ، فروکشید ، برکشید كشيد : او نقاشي كشيد ← ( 3 جزئي مفعولي ) بازكشيد : او دست از كار باز كشيد ( برداشت ) ← ( چهار جزئي مفعولي متممي ) دركشيد : او را از اسب دركشيد (استفاده ي تاريخي دارد به معني پايين كشيدن ) ← ( 3 جزئي مفعولي ) فرو کشید : او را از دیوار فرو کشید ← ( سه جزئی مفعولی ) برکشید : او خود را برکشید ( ترقی داد ) ← ( سه جزئی مفعولی ) خواست : درخواست ، باز خواست خواست : من كتاب را خواستم ، او چند كاغذ مي خواست ← ( 3 جزئي مفعولي ) درخواست : او كتاب را از من درخواست ( درخواست كرد ) ← ( 4 جزئي مفعولي متممي ) امروزه به جاي « درخواست » ، « درخواست كرد » رايج است . بازخواست : قاضي متهم را بازخواست كرد ← ( 3 جزئي مفعولي ) 3- پنج واژه ي ديگر در زبان فارسي معاصر بيابيد كه صورت ملفوظ و مكتوب آن ها متفاوت باشد. شنبه : شمبه / تمبر : تمر / دست آويز : دستاويز / بيابان : بي يابان / زنبور : زمبور / زودتر : زوتر / مجتمع : مشتمع / خويش : خيش / خوار : خار درس هفدهم خود آزمايي ص 129 1- با توجه به آن چه خوانده ايد ، ويژگي هاي دستوري اين جمله ها را پيدا كنيد. الف) تقديم مضاف اليه : . ابودجانه را قاعده چنان بود …….. قاعده ي ابودجانه …… ب) كاربرد ساخت كهن ماضي استمراري : به جنگي رفتي ، برسر بستي ، بربستي ، بدانستندي پ)كوتاهي جملات ت)كاربرد فعل پيشوندي : بر بستي ث) تكرار واژه ها مثل : عصابه ، بربستي و تكرار جمله عصابه بربستي 2- جابه جايي اجزاي جمله را در نمونه هاي زير پيدا كنيد. تقديم فعل بر مفعول : برداشتيم ، تني هفتاد ( مفعول ) /جابه جايي صفت و موصوف : تني هفتاد / تقديم فعل : يافتم امير را فرودآمده / تقديم فعل بر نهاد : نباشد خصمان را بس خطري / تقديم مضاف اليه : سالار هندوان را گوش 3- پنج كلمه مثال بزنيد كه فرايند واجي كاهش در آن صورت پذيرفته باشد. دل آور : دلاور / صحراء : صحرا / علما ء : علما / دست به دست : دس به دس /دست رنج : دس رنج / خواهر : خاهر قند شكن : قن شكن / ماست بند : ماس بند / پستچي : پسچي درس هجدهم خودآزمايي ص 136 1ـ تكليف دانش آموزان است . 2ـ تكليف دانش آموزان است. 3ـ علاوه بر صامت ( ي) چه صامت هاي ديگري مشمول قاعده ي افزايش مي شوند؟ صامت ( گ) ← ستاره : ستارگان / خسته : خستگي صامت «همزه» ← خانه : خانه اي / خانه : خانه ات صامت (ج) ← ترشي : ترشيجات / سبزي : سبزيجات صامت «ك» ← نيا: نياكان / پلّه: پلكان صامت (و) ← جادو : جاودان / آهو: آهوان (1) صامت «د» ← بدين / بديشان صامت «هـ » ← بهت / بهش (1) توجه : در گفتار واج ( و) ( v) نمود آوايي دارد ولي در خط نشان داده نمي شود. درس نوزدهم خودآزمايي ص 144 1- معادل امروزي فعل هاي زير را بنويسيد. گفتندي: مي گفتند / همي خواست : مي خواست / شنيدستم : شنيده ام / بديدمي : مي ديدم / مي نويس : بنويس / مي بنوشت : مي نوشت 2- شكل امروزي فعل هاي دعايي زير را بنويسيد. زديده گرچه برفتي نمي روي از ياد كه چشم بد به جمال مباركت مرساد ← نرسد. درهاي علم و حكمت بر ايشان گشاده گرداناد ←گرداند. خداي – عزّوجل – بر زندگاني تو بركت كناد ←كند. و بر شما كسي گماراد كه شما را مكافات كند. ←بگمارد. 3- ده مورد از فعل هاي تاريخي در س حسنك وزير را استخراج كنيد و نوع و معادل امروزي آن ها را بنويسيد. گذشته شده است : در گذشته است . ببايد رفت : بايد برود . در تاريخي كه مي كنم : در تاريخي كه مي نويسم . خشم گرفتي : خشمگین مي شد . مي جنبانيدندي : مي جنبانيدند . مي شنودم : مي شنيدم خلعت مصريان استد : خلعت مصريان را گرفت . پيغام بگزاردم : پيغام رساندم . در آن خلوت چه رفت : چه روي داد. حسنك پيدا آمد : حسنك پيدا شد. خليفه را به چند گونه صورت كردند : گزارش دادند . 5-واژه هايي نظير مراجعه ، لبريز ، نگريستن ، استفاده و… به متمم نياز دارند. پنج جمله از كتاب ادبيات فارسي انتخاب كنيد كه نظير اين واژه ها در آن ها به كار رفته باشد. مبارزه با : طبق طرح مارشال وزير امورخارجه آمريكاي لاتين براي مبارزه با كمونيسم به كشورهاي اروپايي كمك مالي پرداخت شد. دلجويي از و تسلا بخشيدن به : تُم براي دلجويي از ضعفا و تسلا بخشيدن به‌آنها وسيله اي مي يافت . روي آوردن به : روي آوردن به ادبيات معاصر از اوايل دوره مشروطه آغاز شد. مصاحبه با : خبرنگار با وزير آموزش و پرورش مصاحبه كرد . مهارت در : رشهريار در سرودن انواع شعر سنتي مهارت داشت . علاقه مند به : پدرش بسيار به افسانه و داستان علاقه مند بود . بحث درباره ي : بحث درباره ي ادبيات خوب است . مراجعه به : به مدير مدرسه مراجعه كردم . لبريز از : نگاهش لبريز از محبت است . آشنايي با : از آشنايي با شما خوشحالم . گفتگو با : او با ما گفتگو كرد . جنگ با : جنگ آمريكا با عراق فجايع بسيار به بار آورد . توجه : اين واژه ها با حرف اضافه هاي اختصاصي در جمله به كار مي روند. درس بيست و يكم خود آزمايي ص 162 1- درس ( چگونگي تصنيف گلستان ) را از نظر دستور تاريخي بررسي كنيد. جابه جايي ضمير : به چه كار آيدت ز گل طبقي = به چه كارت حذف فعل قرينه : فلان عزم كرده است و نيّت جزم / آزردن دوستان جهل است و كفّارت يمين سهل حذف فعل بدون قرينه : به عزّت عظيم و صحبت قديم (قسم مي خورم ) / موضعي خوش و خرّم و درختان درهم (بود) كاربرد كهن واژه ها : گفتا ، بقيّت … توجّه : مي توان متن را به طور كامل به شيوه ي فوق بررسي كرد. درس بيست و دوم خود آزمايي ص 168 1- معادل امروزي جمله هاي زير را بنويسيد. آن حال كه همي طلب كرد ← آن حالتي كه طلب مي كرد ( مي خواست ) مرا رشك وي مي رنجه داشت ← حسادت وي مرا مي آزرد . ( ناراحت مي كرد) ابراهيم ينال برادر كهين سلطان طغرل بود ← ابراهيم ينال كوچكترين برادر طغرل بود. همي يك باري از جاي بجست ← ناگهان ( يك باره ) از جاي برخاست ( ناگهان از جا پريد). ديگر بار شيخ حديث دستار كرد ← بار ديگر شيخ درباره ي عمامه صحبت كرد. اما حدود سيستان و شهرهاي او كه چند است از كجا تا كجاست ← حدود سيستان از كجا تا كجاست و شهرهايش چند تاست؟ اگرپنداري كه به خواب‎اندراست،چون بخواني پاسخ همي‎دهد ← اگر فكرمي‎كني كه خوابيده‎است وقتي‎صدايش‎بزني‎جواب مي دهد. به پهلوي او بر، ستارگكي است خُرد ، نام او سُها ← در كنار آن ، ستاره اي كوچك به نام سهاست . 2- دو جمله ي زير را با آهنگ افتان و خيزان بخوانيد و تفاوت آن ها را توضيح دهيد. *او خيلي بر انجام اين كار تاكيد داشت . ــــــــــــــــ افتان جمله ي فوق ، خبري و آهنگ آن افتان است . *او خيلي بر انجام اين كار تاكيد داشت ؟ ــــــــــــ خيزان جمله ي فوق ، پرسشي و آهنگ آن خيزان است . *شما هم اين موضوع را به خوبي مي دانيد. ـــــــــــ افتان جمله ي فوق ، خبري و آهنگ آن افتان است . *شما هم اين موضوع را به خوبي مي دانيد؟ ـــــــــــ خيزان جمله ي فوق ، پرسشي و آهنگ آن خيزان است. درس بيست و سوم خود آزمايي ص 173 1- براي هر يك از نقش هاي زبان مثالي ( غير از آن چه در كتاب آمده است ) ذكر كنيد. الف : انتقال پيام : فردا به مسافرت خواهم رفت . ب : محمل انديشه : سنگ فاقد روح است . پ : حديث نفس : بايد عجله كنم . ت : آفرينش ادبي: اگر همه شب قدر بودي ، شب قدر بي قدر بودي . / و يا : چشمان سبزو آبي خطه ي شمال مرا به خويش خواند. 2- كدام يك از نقش هاي زبان ، كاركرد اجتماعي بيشتري دارد؟ چرا؟ ايجاد ارتباط : زيرا زبان يك پديده قانون مند اجتماعي است كه براي اطلاع رساني و ايجاد هم حسّي و هم زباني و هم دلي به كار مي‎رود. يا زيرا برقراري هر گونه مناسبات اجتماعي و انتقال پيام و ايجاد ارتباط و هم حسّي و هم دلي و هم زباني با ديگران در مسائل اجتماعي از طريق ارتباط كلامي صورت مي گيرد . 3- درباره ي ارتباط زبان با فكر يك بند بنويسيد . زبان تكيه گاه انديشه است يعني به خاطر وجود زبان است كه انسان قادر به انديشيدن است از طرف ديگر انسان تنها موجودي است كه فكر مي كند و سخن مي گويد از اين طريق معلوم مي شود بين فكر و زبان ارتباط عميقي وجود دارد . اگر انسان از زبان بي بهره بود ، نه مي توانست تفكر كند نه مي توانست علمي را به دست آورد و نه مي توانست فكر و علم خود را به ديگران منتقل كند . اغراق نيست ، اگر گفته شود كه بدون زبان حيات انسان بر روي زمين ناممكن بوده است . 4ـ جمله ها وكلمه هاي زير را بخوانيد و محل تكيه را با گذاشتن علامت مشخص كنيد و با تغيير جاي تكيه تفاوت جمله ها و كلمه ها را توضيح دهيد . الف) آيا به او اطلاع داديد كه در جلسه شركت كند ؟ در اين جمله تكيه بر « اطلاع داريد» مي باشد يعني بايد به او اطلاع داديد ولي اگر تكيه بر « شركت كند » باشد مفهوم جمله منفي و اعتراض آميز است . ب) از او خواهش كرديم كه انشايش را در كلاس بخواند . بر هر كدام از واژه ها تأكيد كنيم تكيه مي گيرد . از او ← از او نه كس ديگر خواهش كرديم انشايش را ← انشايش را نه چيز ديگر كلاس ← در كلاس نه جاي ديگر بخواند ← بخواند نه كاري ديگري انجام دهد اگر «ي» نكره باشد، تكيه بر هجاي سوم (وا ) مي باشد . پ) شنوايي اگر«ي» مصدري باشد، يعني علاقه مند بودن ، تكيه بر هجاي آخر (يي) مي باشد . ش- ن -و ا-يي اگر «ي» به جاي فعل باشد ،يعني شنوا هستي ، تكيه بر هجاي سوم ( وا ) مي باشد . اگر «ي» نكره باشد، تكيه بر هجاي ماقبل آخر يا هجاي چهارم (مَن) مي باشد . ت)علاقه مندي اگر «ي» مصدري باشد، يعني علاقه مند بودن ، تكيه بر هجاي آخر ( دي ) مي باشد . عَ ـ لا ـ قه ـ من ـ دي اگر « ي» به جاي فعل باشد، يعني علاقه مند هستي ، تكيه بر هجاي چهارم يا ماقبل آخر ( مَن ) مي باشد . اگر «ي» نكره باشد، تكيه بر هجاي اول ( دي ) است . ث)ديني اگر « ي ِ» نسبت باشد، تكيه بر هجاي دوم ( ني ) است . مثل : كتاب ديني ، گرايشات ديني صفت نسبي صفت نسبي درس بيست وچهارم خود آزمايي ص 188 3- تلفظ قديم برخي از كلماتي را كه در محل زندگي شما رواج دارند اما در فارسي امروز متروك شده اند پيدا كنيد. درگويش شيراز : گاس : شايد / جومولو : دوقلو / وواري : قرض / لمته : لاغر و ضعیف / سيل كردن : ديدن 4- مثل جمله هاي نمونه ي آغاز بياموزيم درس دو جمله بنويسيد. ما نان و پنير ، تازه خورديم / مدير مدرسه ، ما را ديد. / اميد ما ، در موفقيت توست / اين لباس ، فروشي است ./ مادر، حسين آمد. ما نان و پنير تازه ، خورديم/ مدير ، مدرسه ي ما را ديد. / اميد مادر ، موفقيّت توست / اين ، لباس فروشي است ./مادرحسين ، آمد. درس بيست وششم خود آزمايي ص 197 1ـ با توجّه به آن چه خوانده ايد، ويژگي هاي دستوري متن زير را بنويسيد. 1ـ كهنگي زبان با توجّه به جمله بندي هاي كوتاه 2ـ استفاده از شكل هاي قديم و تاريخي فعل : همي خورديم ، فرمود 3ـ ويژگي تكرار خصوصاً در ضماير مانند تكرار « ما » ، « وي » و حرف نشانه ي « را » 4ـ كاربرد (را) به جاي حرف اضافه ي( به ) : احكام شريعت ما را مي آموخت . 5- كاربرد ( به ) به جاي ( براي ) : او را به رسالت به ما فرستاد. 6ـ جابه جايي اجزاي جمله : از پرستيدن بتان ما را منع كرد. 7ـ به كار بردن مفعول ومتمم به صورت مضاف اليه : ما تصديق وي نموديم . ← ما وي را تصديق نموديم . متابعت وي كرديم ← از وي متابعت كرديم. 8ـ همراه بودن «ب» با فعل ماضي مثل : بكرديم 2-انواع ( نقش نما ) را در جمله هاي زير پيدا كنيد و معاني ( را ) را بنويسيد. مرا ديگر روز نوبت بود. به ديوان آمدم . استادم به باغ رفت و بوالحسن دلشاد را فرمود تا آن جا آمد و بونصر و تني چند ديگر . و نماز شام را باز آمد . يافتم امير را آن جا فرود آمده و اعيان همي آمدند. گمان افتاد كه مگر اين جا ثبات خواهد كرد و لشكر را ضبط كرد و آن را مي ماندند تا كساني از اعيان كه رسيدني اند در رسند و آفتاب زرد را امير به آب روان رسيد. ديگران در آمدند و اسب و سلاح بستدند و مردان را دل شكست . گفتند  زندگاني خداوند دراز باد . بيش ايستادن را روي نيست  و اين حاجب را از غم زهره بترقيد. 1 – مرا دیگر روز نوبت بود : فک اضافه ( تقدیم مضاف الیه ) ← نوبت من 2 – به دیوان آمدم : به حرف اضافه نشانه ی متمم 3 - استادم به باغ رفت : به حرف اضافه نشانه ی متمم 4 - بوالحسن دلشاد را فرمود : را حرف اضافه نشانه ی متمم 5 – تا آنجا آمد : تا حرف اضافه نشانه ی متمم 6 - نماز شام را باز آمد : نشانه قید ← هنگام نماز شام 7 – یافتم امیر را آن جا فرو آمده : نشانه مفعول 8 – گمان افتاد که مگر اینجا ثبات خواهد کرد : که حرف ربط وابسته ساز 9 – لشکر را ضبط کرد : را نشانه ی مفعول 10 – آن را می ماندند : حرف اضافه ( برای ) 11 – تا کسانی از اعیان که رسیدنی اند ، در رسند : تا و که حرف ربط وابسته ساز / از حرف اضافه نشانه ی متمم 12 – آفتاب زرد را امیر به آب روان رسید : را نشانه ی قید ← هنگام آفتاب زرد / به حرف اضافه نشانه ی متمم 13 – مردان را دل بشکست : فک اضافه ← دل مردان شکست 14 – بیش ایستادن را روی نیست : فک اضافه ← روی بیش ایستادن 15 – این حاجب را از غم زهره بترقید : را فک اضافه ← زهره ی این حاجب / از حرف اضافه نشانه ی متمم * واو در همه ی جمله ها حرف ربط هم پایه ساز است . 3- تكليف دانش آموزي است . 4-با فعل ( پختن ) جمله هايي بسازيد كه هر بار معناي فعل در آن جمله ها تغيير كند. الف – او را پختم ( آماده كردم ) ب : غذا را پخت ( گذرا ) پ : غذا پخت .( ناگذر) ت : از گرما پختم . ( خيلي گرمم شد) ث : چه خيال ها در سر مي پخت . ( مي پرورد ) ج : خرما بر نخل پخت . ( رسيد ) چ : در كوره ي حوادث پخت . ( تجربه کسب كرد) درس بيست وهفتم فعاليت 1 ص 199 جمله ي زير را ويرايش كنيد. *اين مسئله را مطرح و مورد بررسي قرار گرفت . ويرايش شده : اين مسئله مطرح شد و مورد بررسي قرار گرفت . فعاليت 2 ص200 *يكي از دلايل علاقه ي من به موسيقي كلاسيك اين است كه شما با شنيدن آن احساس راحتي مي كنيد. ويرايش شده : يكي از دلايل علاقه ي شما به موسيقي كلاسيك اين است كه با شنيدن آن احساس راحتي مي كنيد. فعاليت 3 ص 200 *به بخش بعدي ملاحظه بفرمائيد . ويرايش شده : بخش بعدي را ملاحظه بفرماييد . دليل خطاي جمله اول : زيرا فعل « ملاحظه كردن » گذرا به مفعول است و نياز به حرف اضافه ندارد . فعاليت 4 ص 201 *ادامه و تاكيد بر انجام چنين تمرين هايي باعث ورزيدگي در نگارش مي گردد. ويرايش شده : انجام چنين تمرين ها و تاكيد بر ادامه ي آن ها باعث ورزيدگي در نگارش مي شود. فعاليت صفحه ي 5 ص 202 *او با برادر همسايه اش احمد مسافرت كرد. ويرايش شده : او با احمد برادر همسايه ي خود مسافرت كرد. فعاليت 6 ص 202 *اگر از چسب كم تر يا بيشتر از حد معمول استفاده شود ، به صافي و شفّافيّت كتاب آسيب مي رسد . ويرايش شده : استفاده ي نادرست از چسب به شفّافيّت كتاب آسيب مي رساند. فعاليت 7 ص 203 براي هر يك از كلمات بيگانه ي زير معادل هايي مناسب پيشنهاد دهيد. كاناپه : نيمكت / فريم : قاب / تيراژ : شمارگان / تيتر : عنوان / اديت : ويرايش / سوبسيد : يارانه / نگاتيو : منفي درس بيست و هشتم خودآزمايي ص 210 جمله هاي زير را ويرايش كنيد. *اين موضوع در جلسه ي امروز مطرح و مغاير اهداف شركت تشخيص داده شد. ويرايش شده : اين موضوع در جلسه ي امروز مطرح گرديد و مغاير با اهداف شركت تشخيص داده شد. *هر نواري را سالي يك بار استفاده مي كنند. ويرايش شده : از هر نوار سالي يك بار استفاده مي كنند. *دروازه بان توپ را براي مدافع كناري واگذار كرد. ويرايش شده : دروازه بان توپ را به مدافع كناري داد. *برنامه اي كه از سمع و نظر گراميتان گذشت را با هم نقد و بررسي مي كنيم . ويرايش شده : برنامه اي را كه مشاهده كرديد ، نقد و بررسي مي كنيم. *حسن به برادرش گفت كه مقاله اش منتشر شد. ويرايش شده : حسن به برادرش گفت كه مقاله ات منتشر شد. *زندگي دانشمندان بايد ضمن آن كه به دست اهل فن نوشته شود مورد دقت قرار گيرد. ويرايش شده : اهل فن بايد زندگي نامه ي دانشمندان را با دقّت بنويسند. *تيم مقابل از ده بازيكن خود مورد استفاده قرار داد و در فينال نهايي اين بازي را به سود خود پايان داد. ويرايش شده : تيم مقابل از ده بازيكن خود استفاده كرد و بازي نهايي را به سود خود پايان داد. *روش مورد استفاده در اين پژوهش روش توصيفي مي باشد كه در اين روش از روش تحليل محتوا استفاده شده است. ويرايش شده : در اين پژوهش از روش توصيفي و تحليل محتوا استفاده شده است. *مي رفتيم كه دومين گل را از حريف دريافت كنيم . ويرايش شده : نزديك بود كه دومين گل را از حريف بخوريم . *در هفته هاي اخير ، تجارت جهاني رونق بي سابقه اي را تجربه مي كنند. ويرايش شده : در هفته هاي اخير تجارت جهاني رونق بي سابقه اي داشته است. *اين كودك از كم خوني قابل توجّهي برخوردار است. ويرايش شده : اين كودك دچار كم خوني شديدي است. / اين كودك بسيار كم خون است .

هیچ نظری موجود نیست:

نظرشمابه این وبلاگ