۱۱ آذر ۱۳۸۸

پاسخ خود آزمايي هاي زبان فارسي ( 2 )

پاسخ خود آزمايي زبان فارسي (2) خودآزمايي درس اول ( زبان و گفتار ) صفحه 6 1 – با توجه به متن درس مي توان گفت كه توانش زباني ثابت و غير قابل تغيير است و هيچ گونه خطا و اشتباهي در آن اتفاق نمي افتد . بلكه خطا و اشتباه در گفتار رخ مي دهد . قواعد شطرنج نيز مثل توانش زباني ثابت و غير قابل تغيير است اما خود بازي شطرنج مانند گفتار است كه امكان خطا و اشتباه در آن بسيار است . 2 – افرادي كه از قدرت گفتار محروم اند وقتي كه مي خواهند از زبان استفاده كنند ، به جاي كمك گرفتن از نمود آوايي زبان ( گفتار ) از نمود حركتي استفاده مي كنند يا رفتارهاي غير زباني از خود نشان مي دهند . يا ارتباط افراد كرولال ازطريق نمودحركتي است و با اين روش مقصود همديگر را درك مي كنند . 3 –الف) تمايز زبان و گفتار به ما كمك مي كند تا بدانيم كه خطا و اشتباه فقط در گفتار رخ مي دهدولي رفع واصلاح آن به وسيله زبان صورت مي گيرد . ب) افراد كر و لال نيز از توانايي ذهني زبان برخوردارند و به هنگام استفاده از آن به جاي نمود آوايي يا گفتار ازنمود حركتي كمك مي گيرند . ج)براساس اين تمايز نشان مي دهيم كه چرا گوناگوني لهجه اي و گويشي به يگانگي زبان آسيبي وارد نمي رسانند. علت اين امر آن است كه گوناگوني ياد شده به گفتار مربوط است نه به زبان . 4 - …. زيرا اين كلمات فارسي هستند و به كار بردن كلمات فارسي به همراه « يت »مصدر ساز عربي، صحيح نيست .به جاي آن مي توان آشنايي ( آشنا بودن يا شدن ) ، خوبي ( خوب بودن ) ، ايراني ( ايراني بودن ) به كار برد . خود آزمايي درس دوم ( جمله ) صفحه 11 و 12 1- انس بن مالك مي گويد …. نهاد گزاره مفعول فعل انس بن مالك جمله ي بعد مي گويــَد نهاد جدا نهاد پيوسته نهاد جدا (انس بن مالك ) ونهاد پيوسته(ـَـ د)مطابقت دارند . تذكر : فعل« مي گفت »،4 جزئي است ولي اگر به معني « روايت كردن » باشد مثل جمله بالا 3« جزئي مفعولي» است چون مخاطب اصلي ندارد كه نياز به متمم داشته باشد .« مفعول» مي گويد جمله ي «بعد از آن »است. روزي رسول اكرم (ص) به خانه ي مادرم آمدند نهاد گزاره رسول اكرم (ص ) آمدند نهاد جدا نهاد پيوسته در اين جمله ،‌ نهاد پيوسته و جدا مطابقت ندارند وعلت آن احترام به پيامبر(ص) است .( 2 جزئي ) برادر كوچكم ، ابو عمير، سخت دل تنگ واندوهگين بود . نهاد گزاره مسند فعل برادر كوچكم ، ابو عمير سخت دل تنگ و اندوهگين بود ф نهاد جدا بــدل نهاد پيوسته نهاد جدا(برادر كوچكم ) ونهادپيوسته(ф) مطابقت دارند . (سه جزئي مسندي ) حضرت رسول (ص)علت دل تنگي برادرم را از ما پرسيدند . نهاد گزاره مفعول متمم فعل حضرت رسول (ص) علت از ما پرسيدند . دل تنگي برادرم را نهاد جدا نهاد پيوسته نهاد جدا و پيوسته مطابقت ندارند ، علت آن احترام به پيامبر(ص) است.( چهار جزئي مفعولي متممي ) مادر گفت :……… ابو عميرپرنده ي زيبايي داشت كه …………. نهاد گزاره نهاد گزاره مفعول متمم فعل مفعول فعل مادر جمله بعد ــــ گفت ф ابو عمير پرنده ي زيبايي داشت ф نهاد جدا نهاد پيوسته نهاد جدا نهاد پيوسته نهاد جدا وپيوسته مطابقت دارند . (چهار جزئي مفعولي متممي ) نهاد جدا وپيوسته مطابقت دارند .( سه جزئي مفعولي ) غالبا با آن سرگرم مي شد . اينك آن پرنده مرده است . نهاد گزاره نهاد گزاره مسند فعل آن پرنده مرده است ф ــــ سرگرم مي شد ф نهاد جدا نهاد پيوسته نهاد جدا نهادپيوسته نهاد جدا وپيوسته مطابقت دارند .(دوجزئي ) نهاد جدا(ابو عمير محذوف) ونهاد پيوسته مطابقت دارند . (سه جزئي مسندي ) رسول اكرم ( ص) اندوهگين گرديدند . نهاد گزاره مسند فعل رسول اكرم (ص) اندوهگين گرديدند . نهاد جدا نهاد پيوسته نهاد جدا و نهاد پيوسته مطابقت ندارند . علت آن احترام به پيامبر(ص) است . (سه جزئي مسندي ) 2 – علي ومسعود با هم به دبيرستان رفتند . (نهاد :جمع ← شناسه: جمع ) ←نهاد با شناسه مطابقت دارد . - بسياري از انسان ها از نظر رنگ ونژاد و زبان با هم اختلاف دارند اما از نظر اصل انسان بودن با هم مشترك هستند . ( نهاد: جمع ← شناسه : جمع ) ←نهاد با شناسه مطابقت دارد . - در قرن چهارم هجري ، ملت ايران با تكيه بر زبان وفرهنگ خود درخت تازه اما اصيلي را پروردند . ( نهاد، ملت: اسم جمع است شناسه مي تواند مفرد يا جمع بيايد .) كه در آب وهواي اسلام پرورش يافته بود . (نهاد: درخت ،مفرداست ،شناسه هم مفرداست . ) ←نهاد با شناسه مطابقت دارد . - ملتي كه طالب استقلال سياسي باشد/ باشند به زبان مادري خود سخن مي گويد/مي گويند . ( نهاد: ملت، اسم جمع است در اين حالت شناسه مي تواند مفرد يا جمع باشد ) - ما وفرد وسي با وجود هزار سال فاصله ي زماني با زبان پيوندهاي مشترك داريم . (نهاد :جمع ←شناسه :جمع ) ← شناسه: با نهاد مطابقت دارد . - با ديگران چنان رفتار كن(فعل امر،دوم شخص مفرد شناسه фاست (كه دوست داري ديگران با تو رفتار كنند . ( نهاد :جمع ←شناسه: جمع) ←نهاد با شناسه مطابقت دارد . - كتاب ها از دستم رها شد و بر زمين افتاد . ‌( مطابقت ندارد زيرا نهاد غير جاندار است وشناسه مي تواندهم مفرد وهم جمع باشد ) - امير با دوستش جمعه ها به كوه نوردي مي رود . ( نهاد : مفرد ← شناسه : مفرد ) ← شناسه با نهاد مطابقت دارد . 3- زبان يك توانايي ذهني است در حالي كه گفتار نمود آوايي اين توانايي ذهني مي باشد . هر گونه خطا واشتباه در گفتار رخ مي دهد وبه وسيله ي زبان اصلاح ورفع مي گردد.همه ي انسان ها حتي افراد كر ولال داراي اين توانايي ذهني (زبان ) هستند اما درگفتار با هم فرق دارند،زيرا افراد لال به جاي استفاده از نمود آوايي،از نمود حركتي كمك مي گيرند.قواعد زبان ثابت است وتغيير نمي كند ولي گفتارمتغير است. خود آزمايي درس سوم (ويرايش ) صفحه 17 و 18 1 – تيم ملي ايران به رهبري مربي خوب خود با اجراي شش بازي پي در پي ،‌ آن را به سود خود به پايان برد .تيم مقابل كه روحيه ي خوبي نداشت ، بر خلاف تصور تماشاگران شكست خورد ، مربيان اين تيم قبلاً نشست هايي براي ارزيابي تيم هاي مقابل داشتند . - غلام محمدخان طرزي افغاني ، دو قطعه شعر گفته بود : يكي در مدح امير عبدالرحمان خان ،ديكتاتور خشن وتندخوي افغان و ديگري در مدح رقيب او . او هر دو قطعه را درجيب خود گذاشته بود . روزي كه قرار بود شعر را درحضور او بخواند ، دست در جيب كرد وقصيده را بيرون آورد اما از بخت بدش قصيده ي مربوط به رقيب او را بيرون آورد . خواست بخواند كه به تته پته افتاد . امير متوجه اين نكته شد . او را به پيش خود خواند وكاغذ را از او گرفت . چون از ماجرا مطلع شد فرمان هاي لازم را صادر كرد . طبق دستور او دو ديوار كوتاه به موازات هم ساختند وشاعر بينوا را ميان دو ديوار گذاشتند و گروهي مأمور شدند ، تا او را بيازارند . - چگونه مي توان عليه گذشته ي افرادي كه نمي شناسيم ، عمليات قانوني انجام دهيم و موضوع را به طور دقيق ارزيابي كنيم ؟ اين كارهم مستلزم شناخت و هم مستلزم صرف وقت فراوان است . در غير اين صورت تجسس در كارديگران جايز نيست . - رفتن به نمايشگاه و برگشت از آن ، مدت زيادي طول نكشيد ولي در همان زمان كم، از غرفه هاي زيادي ديدار كردم كه بسيار جالب توجه بود . يك دوره شاهنامه خريدم زيرا اين اثر، شناسنامه ي ملت ايران و سند مليت ماست كه بايد آن را حفظ كرد وخواند واز پندهاي آن عبرت گرفت . هم چنين ديوان پروين اعتصامي شاعر معاصر ايران را نيز خريدم . سپس در غرفه هاي ديگر گشت و گذاري انجام دادم و در پايان از نمايشگاه خط وخوشنويسي كه در كنار نمايشگاه بر پا شده بود باز ديد كردم و آثار نفيس و هنرمندانه را كه چشم نواز بودند ، ملاحظه كردم وازديدن آن ها لذت بردم . . . . 2 – رستم در شاهنامه ، پهلواني قوي توصيف شده است / رستم در شاهنامه ،پهلوان قوي و قدرتمندي توصيف شده است . - او دلايلي كافي براي سخن خود ارائه داد . / او دلايل كافي و كاملي براي سخن خود ارائه داد . - در كنار آن خط ، خطي موازي بكشيد. / دركنار آن خط ، خط موازي و بلندي بكشيد . خود آزمايي درس چهارم ( جمله و اجزاي آن ) صفحه 22 1 – الف ) زندگي هدف دار آرزوي آزاد مردان است . جمله (سه جزئي مسندي) نهــاد گزاره گروه اسمـي مسند فعل گروه اسمي گروه فعلي زندگي هدف دار آرزوي آزاد مردان است ب ) رستم چهره اي محبوب و ملّي دارد . ( سه جزئي با مفعول ) نهاد گزاره گروه اسمي مفعول فعل گروه اسمي گروه فعلي رستم چهره اي محبوب و ملي دارد پ ) سهراب خود را به او مي شناساند . ( چهار جزئي با مفعول ومتمم ) نهاد گزاره گروه اسمي مفعول متمم فعل گروه اسمي گروه اسمي گروه فعلي سهراب خود را به او مي شناساند ت‌) مطالب اضافي در اين درس نمي گنجد . ( سه جزئي با متمم ) نهاد گزاره گروه اسمي متمم فعل گروه اسمي گروه فعلي مطالب اضافي در اين درس نمي گنجد ث ) زبان شناسان زبان را يك نظام مي دانند . ( چهار جزئي با مفعول ومسند ) نهاد گزاره مفعول مسند فعل گروه اسمي گروه اسمي گروه اسمي گروه فعلي زبان شناسان زبان را يك نظام مي دانند 2 - الف ) زندگي هدف دار در سايه ي آزادي و عدالت ، آرزوي آزاد مردان است . ب ) رستم در ميان ايرانيان ، چهره اي محبوب و ملّي دارد . پ ) سهراب از روي صداقت و سادگي ، خود را به او مي شناساند . ت ) مطالب اضافي براي آموزش بيش تر ، در اين درس نمي گنجد . ث ) زبان شناسان ، از ابتداي تاريخ زبان شناسي علمي ، زبان را يك نظام مي دانند . خود آزمايي درس پنجم ( انواع نوشته ) صفحه 28 و 29 1- زبان قالب موضوع بيان مخاطب نوشته اول ادبي زندگي نامه اجتماعي جدي عام نوشته دوم مطبوعاتي /علمي گزارش / مقاله علمي فرهنگي جدي عام نوشته سوم اداري نامه فرهنگي جدي خاص 2 – هر دانش آموز به تناسب ذوق و استعداد و توانايي خود از زبان كودكانه استفاده كند . يكي بود يكي نبود. روزي روزگاري دو نفر با هم مسافرت مي كردند . يكي از آن ها به نام خير آدم خوب و مهرباني بود . او دو تكه جواهر گران قيمت همراه خود داشت اما نفر دوم آدم دزد وبدجنسي بود . نام او شر بود . او مي دانست خير دوتكه جواهر گران قيمت همراه خود دارد، به خاطر همين دنبال فرصتي مي گشت تا اين گوهرهاي ارزشمند را از چنگ او خارج كند . خير و شـر دربيـابان گرم وسـوزاني به سفر خود ادامه مي دادند . خير كه خيلي تشنه مي شد ، در طول سفرمرتب آبي كه همراه خود داشت مي خورد تا اين كه تمام شد . بعداز مسافتي كه درصحرا به جلو رفتند ، خير تشنه شد . هرچه تحمل كرد فايده نبخشيد . به ناچـار از شر خواسـت به او آب بـدهد . شر كه دنـبال فرصت مي گشت ابتدا از دادن آب خود داري كرد . خير به او گفت : دو گوهر گران قيمت خود رابه تو مي دهم اما او قبول نكرد … ( دنباله ي داستان به عهده دانش آموزان است .) 3 – مي گذرد/ مي گذرند ، دارد / دارند ، برمي خيزيم ، مي دهيم ، برمي گردد / برمي گردند . (فعل مي تواند هم مفرد و هم جمع باشد؛ زيرا نهاد غير جاندار است ) بازمي ايستد ، شود / شوند ( فعل مي تواند هم مفرد وهم جمع باشد زيرا نهاد غير جاندار است )نمي آيد يا نمي آيند ( چون نهاد غير جاندار است فعل مي تواند هم مفرد و هم جمع باشد ) بيفشانيم ، دروكنيم . 4- فعاليت دانش آموزي است خود آزمايي درس ششم ( خط ونوشتار ) صفحه 32 1- زيرا در گذشته شكل گفتاري و نوشتاري اين واژه ها مثل هم بوده است و اما به مرور زمان شكل گفتاري آن ها از شكل نوشتاري فاصله گرفته و تغيير يافته است وصورت مكتوب باقي مانده است و امروز به همان شكل گفتاري گذشته نوشته مي شود بدون آن كه تغييري در آن داده شود. همچنين سهولت تلفظ باعث تغيير در نمود آوايي شده ولي نوشتار به حال خود باقي مانده است . خواهر خوردن خواستار خوابيدن گفتار ي خاهر(xahar) خردن(xordan) خاستار (xast-ar) خابيدن (xabidan) نوشتاري خواهر(xowahar) خوردن(xowardan) خواستار(xowastar) خوابيدن (xowabidan) 2 – در زبان هايي مثل انگليسي وعربي نيز كلماتي وجود دارد كه بين صورت گفتاري و نوشتاري آن ها تفاوت وجود دارد ؛ مثال : خورشيد= (اشمس) الشّمس كارد (نايف )kinfe دانش(نولج)knowledge صبح = ( ولفجر) والفجر اين (ديس)this جهان(ورد)World ستارگان =(كنجوم ) كالنّجوم سگ (داگ)Dog هشت(ايت) Eight بالاخره = ( بلخره ) بالاخره درس (لسن)lessen 3 – الف ) زبان و گفتار را در خانه و پيش افراد خانواد ياد مي گيريم وبـراي گفتن زحمتي نمي كشـيم اما خـط ونوشتار را در مدرسـه و نـزد معـلم مي آموزيم . وبراي نوشتن ، ناگزيريم زحمت زيادي بكشيم . ب ) زبان وگفتار ريشه در ذات و طبيعت انسان دارد حال آن كه خط ونوشتار ذاتي و طبيعي انسان نيست وريشه در اجتماع وفرهنگ او دارد . پ ) انسان همواره از نعمت زبان و گفتار بر خوردار بوده است . اما خط ونوشتار پديده اي بسيار تازه است . ت) گفتار آني است و ناپايدار. يعني دريك زمان گفته مي شود وآثارش از بين مي رود اما نوشتار پايدار است . ث‌) خط و نوشتار به طور مستقيم وبه واسطه ي گفتار با زبان پيوند مي خورد . ج‌) خط و نوشتار هم مانند گفتار در معرض خطا واشتباه و تنّوع و گوناگوني است . خودآزمايي هاي درس هشتم ( گروه فعلي و ويژگي هاي آن ) صفحه 46 1- فعل زمان كاربرد وجه فعل به سر مي برًد ماضي استمراري براي بيان كار درگذشته به طور پيوسته خبري مي آمد ماضي استمراري براي بيان كار درگذشته به طور پيوسته خبري مي خواند ماضي استمراري براي بيان كار درگذشته به طور پيوسته خبري گفت ماضي ساده براي بيان كار در گذشته به طور كامل خبري پيدا خواهم كرد آينده براي بيان كار درآينده خبري خواهم بست آينده براي بيان كار درآينده خبري ديد ماضي ساده براي بيان كار درگذشته به طور كامل خبري مي گفتند ماضي استمراري براي بيان كار درگذشته به طور پيوسته خبري شده است ماضي نقلي براي بيان كاري كه درگذشته انجام گرفته واثر ونتيجه آن مورد نظر است . خبري 2 – خط و نوشتار خاستگاه فرهنگي و اجتماعي دارد و ساخته خود انسان است و انسان براي يادگيري آن بايد زحمت بكشد و در مدرسه وكلاس ونزد معلم ، آن را ياد بگيرد زيرا خط ونوشتار بنابه ضرورت هاي اجتماعي وفرهنگي اختراع شده است وبر زبان وگفتار افزوده گرديده اسـت . بـنابراين خط ونوشتار به طور مستقيم به واسطه ي گفتار با زبان پيوند مي خورد به اين معني كه ما نخست زبان را به صورت گفتاردر مي آوريم و آن گاه گفتار را به كمك خط به شكل نوشتار مي نويسيم . خط ونوشتار پديده اي تازه است و به همين دليل نمي تواند بخش اصلي گفتار به شمار رود . از آن جا كه نوشتار نمود ديداري زبان است در اين جا نيز مثل گفتار هر اشتباهي كه رخ دهد مربوط به نوشتار است نه زبا ن. از سوي ديگر انسان براي آن كه گفتار را تثبيت كند دست به ابداع و اختراع خط زده است با توجه به اين كه هميشه در طول زمان بين شكل گفتاري زبان وشكل نوشتاري آن فاصله ايجاد مي شود افراد ناگزيرند كه نوشتار و خط را در مدرسه و نزد معلم ياد بگيرند. 3 – از دوستم نامه اي آمد . - چرا غايب شده است ؟ - با تاكسي به خانه رفتم . - چرا به مدرسه نيامدي ؟ خودآزمايي درس نهم ( طرح نوشته ، مواد لازم نوشته ) صفحه 52 1 – فعاليت دانش آموزي است . احسان 2- والذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم ورضوا عنه . « سوره ي توبه ، آيه ي 100 » وكساني كه از اطاعت خداونيكي پيروي كردند خداوند از آن ها خشنود است و آن ها از خدا راضي مي گردند. - ان الله يامر بالعدل والاحسان وايتاء ذي القربي . « سوره ي نحل ، آيه ي 90» همانا خدواند فرمان به عدل واحسان مي دهد وبه بذل وعطاي خويشاوندان امر مي كند . - هل جزاء الاحسان الا احسان .« سوره ي الرحمن ، آيه ي 60» آيا پاداش نيكويي و احسان جز نكويي واحسان است ؟ - لا تعبدون الا الله وبالوالدين احسانا .« سوره بقره ، آيه ي 83» به جز خداي را نپرستيد و به پدر ومادر نيكي كنيد . - واعبدوا الله و لاتشركوا به شيئا وبالوالدين احسانا .« سوره ي نسا، آيه 36 » خداي يكتا را بپرستيد و هيچ چيزي را شريك وي نگيريد ونسبت به پدر ومادر نيكي كنيد . امثال و حكم صفحه ي 86ج 1 : احسان همه خلق را نوازد آزادان را چو بنده سازد الانسان عبيد الاحسان . بدي رابـدي سـهل بـاشــد جـــزا اگر مــردي احــسن الــي مـن اســــا « سعدي » عدو را به جاي خسك زر بـــريز كــه بخـشـش كنـد كنـد دنـدان تيــز «سعدي » نه اين ريسمان مي برد با منـــش كه احسـان كمـندي اسـت درگـردنش 3- اعتلا و ارتقاي مقام آن شخصيت علمي دور از انتظار نبود . 4- شكل كشيده ي « س » و « ش » مخصوص خط تحريري است و همه جا نمي توان آن رابه كار برد . گروه اول : چ، ج، خ، ح گروه دوم : ر،ز،ژ گروه سوم : س،ش گروه چهارم : ه،ي مثل : راسخ ، سن ، سي ، سهام و… 5 – فعاليت دانش آموزي است . خود آزمايي درس دهم ( ويژگي هاي فعل ) صفحه 56 و 57 1- نامه خوانده مي شود / نامه فرستاده مي شود / نامه برده مي شود / نامه ديده مي شود / نامه آورده مي شود . 2- فعل معلوم مجهول مي نويسد علي نامه را مي نويسد نامه نوشته مي شود بنويسد علي نامه را بنويسد نامه نوشته شود دارد مي نويسد علي نامه را دارد مي نويسد نامه دارد نوشته مي شود خواهد نوشت علي نامه را خواهد نوشت نامه نوشته خواهد شد نوشته است علي نامه را نوشته است نامه نوشته شده است نوشته بود علي نامه را نوشته بود نامه نوشته شده بود داشت مي نوشت علي نامه را داشت مي نوشت نامه داشت نوشته مي شد مي نوشت علي نامه را مي نوشت نامه نوشته مي شد نوشته باشد علي نامه را نوشته باشد نامه نوشته شده باشد 3- جمله نمونه :فردا نامه نوشته خواهد شد . قيد جمله مجهول يك ساعت بعد يك ساعت بعد ، نامه نوشته خواهد شد .( نوشته مي شود ) همين حالا همين حالا نامه نوشته مي شود. تا چهار پنج روزديگر تا چهار پنج روز ديگر نامه نوشته خواهد شد.( نوشته مي شود ) پارسال پارسال نامه نوشته شد .(نوشته شده بود ) پيش از آمدن شما پيش از آمدن شما نامه نوشته شده بود .( نوشته شد ، نوشته شده است .) فردا صبح فردا صبح نامه نوشته خواهد شد .( نوشته مي شود ) هفته آينده هفته آينده نامه نوشته خواهد شد.( مي شود ) قبلا قبلا نامه نوشته شده است .(شده بود،نوشته شد ) تا چنددقيقه ي ديگر تا چند دقيقه ي ديگر نامه نوشته خواهد شد. (مي شود ) بعدا بعدا نامه نوشته خواهد شد.( مي شود ) ديروز ديروز نامه نوشته شد.( شده است ، شده بود) 4- شاه مردم بي گناه را گروه گروه به گلوله مي بست . - امام خميني حكومت ستم شاهي را بر انداخت . - آيا ايرانيان باز هم شاهكارهايي هم چون شاهنامه ي فردوسي خواهند سرود ؟ - جوانان ايران در سايه ي تلاش و از خود گذشتگي و عشق به هم نوع ، پرچم علم و فضايل اخلاقي را در سراسر دنياخواهند افراشت . - غلامحسين يوسفي ،كتاب چشمه ي روشن را در نقد و تحليل نمونه هايي از شعر فارسي نوشت . - اعتياد بسياري از استعدادها را كشته است . خود آزمايي درس يازدهم ( عنوان ، شروع و پايان نوشته ) صفحه 64 و 65 1 – پاسخ خودآزمايي هاي 1 تا 3 به عهده ي خود دانش آموزان است . 4- حافظ نامه ( بهاء الدين خرمشاهي ) / پله پله تا ملاقات خدا، با كاروان حلّه، سر ني و بحر دركوزه ( عبدالحسين زرين كوب ) / سووشون ( سيمين دانشور) / مقاله ياد ياران ( در مجله ي رشد ادب فارسي به قلم دكتر ذوالفقاري ) / ديداري با اهل قلم و چشمه ي روشن ( دكتر غلامحسين يوسفي ) / از پاريز تا پاريس ( دكترباستاني پاريزي ) 5- فعل ماضي التزامي ماضي مستمر مضارع مستمر بگويم گفته باشم داشتم مي گفتم دارم مي گويم رفته اي رفته باشي داشتي مي رفتي داري مي روي بينديش انديشيده باشي داشتي مي انديشيدي داري مي انديشي خواهم بست بسته باشم داشتم مي بستم دارم مي بندم ديد ديده باشد داشت مي ديد دارد مي بيند گرفت گرفته باشد داشت مي گرفت دارد مي گيرد 6 – چگونه پيروز شدن خود را به تو خواهم گفت . - انبياي الهي در برابر ظالمان قيام كردند و پيام حق را به گوش آن ها رسانيدند . خود آزمايي درس دوازدهم (ساختمان فعل ) صفحه 72 و 73 1 – ( مي خواست : ساده )1 ، (برآورد : پيشوندي ) 2، ( نمي توانست : ساده ) 3، (مي كوشيد : ساده )4 ، ( بود : ساده ) 5، ( كند : ساده )6 ، (كرد : فعل ساده )7 ، ( در اين جمله واژه ي آگاه مسندو جمله چهار جزئي است ) ، ( گفت : ساده )8 ( شده اي : ساده )9 ، ( داري : ساده ) 10، ( گفت : ساده ) 11، ( گرفته بود : ساده ) 12، ( شدم : ساده )13 ، ( است : ساده ) 14 (است: ساده )15 2 – معلمان ، جوانان را از زيان هاي خانمان سوز اعتياد آگاه مي كنند . ( 4 جزئي مفعولي و مسندي ) ← آگاه مسند - دانشمندان چراغ دانش را هميشه فروزان مي كنند . ( 4 جزئي مفعولي و مسندي ) ← فروزان مسند - مهتاب ، همه جا را روشن كرد . ( 4 جزئي مفعولي مسندي ) ← روشن مسند - مادر غذا را زود حاضر كرد . ( 4 جزئي مفعولي مسندي ) 3 –مادر در تربيت اين كودك رنج برد .(ساده ) ← رنجي برد ، رنج بسيار برد - حميد براي آماده كردن اين مقاله زحمت كشيد .( ساده ) ← زحمت زيادي كشيد ، زحمت ها كشيد - او گذشته ها را فراموش كرد . (مركب ) - در كلاس باز شده است .( ساده ) ← بازتر شده است - كودك از پشت پنجره فرياد مي زند . (ساده ) ← فرياد بلند مي زند ، فرياد ها مي زند ، فريادي مي زند - احمد پيش آمد(ساده) ← پيش تر آمد (2جزئي) - او به سؤالات جواب داد .( ساده ) ← جوابي داد ، جواب ها داد - معتاد با اين عادت زشت به خود ستم مي كند .( ساده ) ← ستم ها مي كند ، ستمي مي كند . 4 – دليلش اين است كه يكي از دو كلمه اي كه همراه هستند ، تداعي كننده ي مفهوم كلمه ي ديگري است و نيازي به طرح هر دو كلمه با هم نيست مگر آن كه بين آن ها « و » بيايد . سير گردش روزگار: كلمه ي «سير» خود به معني « گردش » است . روزنامه ي روزانه : «روزنامه » مفهوم روز را در بردارد ونيازي به كلمه « روزانه » ندارد . گردن بند گردن : وقتي مي گوييم « گردن بند » يعني آن چه كه به گردن بسته مي شود و كلمه « گردن » بعد از آن حشو و زايد است . ساير شهرهاي ديگر : ساير به معني ديگر است. دست بند دست : دست بند متعلق به دست است وذكر كلمه ي « دست » زائد است . من بعد از اين : « من بعد » يعني « ازبعد » پس به كاربردن « من بعد از اين » حشو وزائد است . مدخل ورودي : «مدخل » به معني محل ورود است ، پس معني آن « محل ورودي ورودي !» مي شود كه حشو است . قند شيرين : « شيرين » براي « قند » حشو است ، چون خود «قند » شيرين است . درخت تاك انگور : حشو است زيرا« تاك » به معني درخت انگور است . اوج قله ي كوه : اوج به معني بلندترين است و« قله » هم بلندترين قسمت كوه است . پس « اوج قلّه ي كوه » حشو است . تخم مرغ كبوتر : چون كبوتر ، نوعي پرنده (مرغ) است، پس «تخم مرغ كبوتر » حشو است . در سن بيست سالگي : « سالگي » خود مفهوم « سن » را در بردارد . بنابراين در سن بيست سالگي حشو است . پس بنابراين : « پس » و «بنابراين» هم معني هستند . سنگ حجر الاسود : « حجر » به معني « سنگ » است پس واژه ي « سنگ » حشو است . پارسال گذشته : « پار» به معني گذشته است « گذشته » زائد است . سال عام الفيل : « عام » در عربي به معني « سال » است . پس ذكر « سال » حشو است . سوال پرسيدن : « پرسيدن » فقط براي سوال است . پس كلمه ي سوال حشو است . شب ليله القدر : « ليله » به معني شب است و « شب » حشو است. بد ركامل : « بدر » به معني قرص كامل ماه است . پس « كامل » حشو است. ازقبل پيش خريد كردن : « پيش خريد كردن » يعني چيزي كه آن را از قبل مي خرند . پس « از قبل » حشو است . استارت شروع : « استارت » به معني شروع كردن است پس حشو است . تخته ي وايت برد: « برد » به معني تخته است وكلمه ي تخته ي زائد است . 5- صعود به بالا ، سقوط به پايين ، كمدي خئده آور، محاصره از هر سو ، صداع سر، دوباره بازخواني ، روغن چرب ، استمداد طلبيدن ، يخ خنك ، رود اروند رود ، شب ليله القدر ، نيم رخ صورت ، ريسك خطر ناك ، الي تاهفت شب ، لذا به اين دليل ، در سال هاي نخستين صدر اسلام ، مفيد فايده ، مثمر ثمر ، درخت نخل خرما خود آزمايي درس سيزدهم ( بايدها و نبايدهاي املايي 2 ) صفحه 79 1 – تشديد مياني كاملاً محسوس است . گذاشتن تشديد در كلماتي كه تشديد مياني دارند ، لازم است . مانند ؛ ارّه ، نقّاش ،بنّا . همچنين گذاشتن تشديد براي كلماتي كه « تشديد پاياني » دارند ، لازم است ؛ به شرط اين كه پس از حرف مشدد يك مصوت باشد . مانند او سد ساخت .( درست )، او سدّ ساخت . ( نادرست )، بر حقّم ( درست )، بر حقم ( نادرست ) ، حقّ من ، حقّ و باطل ، سدّ راه ،خطّ زيبا 2 – چون ممكن است با حرف همزه اشتباه گرفته شود . علاوه بر آن باعث سهولت در گفتار و نوشتار مي شود . 3 – در خطّ عربي در همه حال بايد نوشته شود ، اما در خطّ فارسي فقط در مواردي بايد رعايت شود كه نگذاشتن آن ابهام ايجاد مي كند . از طرف ديگر مد (ّ~) در عربي براي ايجاد كشش وزيبايي آهنگ به كار رفته مي شود و جنبه ي زيبا شناختي دارد يعني اصولا به حوزه ي قرائت مربوط مي شود كه بعد از مصوت بلند مي آيد درفارسي (~ ) خود يك واج است كه تنها برمصوت بلند «ا» قرار مي گيرد. خود آزمايي درس چهاردهم ( روش تحقيق 1 ) صفحه 86 خودآزمايي هاي 1 و 2 ، فعاليت دانش آموزي اند . 3- فعل جمله معلوم جمله مجهول خواهد گرفت بهزاد كتاب را خواهد گرفت. كتاب گرفته خواهد شد. خريده بود بهزاد كتاب را خريده بود . كتاب خريده شده بود . گرفته بود بهزاد كتاب را گرفته بود. كتاب گرفته شده بود . گرفته است بهزاد كتاب را گرفته است . كتاب گرفته شده است . مي خرد بهزاد كتاب را مي خرد . كتاب خريده مي شود . مي ديد بهزاد كتاب را مي ديد . كتاب ديده مي شد . 4 – ويرايش : تا كنون متفكران ايراني ابتكارات علمي فراواني را انجام داده اند . خود آزمايي درس پانزدهم ( نظام آوايي زبان ) صفحه 91 1- كلمه هجا تعداد هجا واج ها تعداد واج توضيحات دانش /دا/نش/ 2 هجا /د/ا/ن/ــ /ش/ 5واج آسمان /آ/س/مان/ 3 هجا /ء/ا/س/ــ/م/ا/ن/ 7 واج مطابق با تلفظ معيار آسمان آس/مان/ 2 هجا /ء/ا/س/م/ا/ن/ 6واج مطابق با تلفظ مذكور درفرهنگ لغت ها نغز /نغز/ 1 هجا /ن/ــ/غ/ز/ 4 واج كاشانه /كا/شا/ن/ 3هجا /ك/ا/ش/ا/ن/ــ/ 6واج هاي پايان كلمه معادل ـِـ است مهربان /مه/ر/بان/ 3هجا /م/ــ/ه/ر/ــ/ب/ا/ن/ 8 واج مطابق با تلفظ معيار مهربان /مهر/بان/ 2 هجا /م/ــ/ه/ر/ب/ا/ن/ 7 واج مطابق با تلفظ مذكور در فرهنگ لغت ها يادگار /يا/د/گار/ 3هجا /ي/ا/د/ــ/گ/ا/ر/ 7واج مطابق با تلفظ معيار يادگار /ياد/گار/ 2 هجا /ي/ا/د/گ/ا/ر 6 واج مطابق با تلفظ مذكور در فرهنگ لغت ها « كلماتي مانند آسمان ، مهربان و يادگار دو تلفظي هستند . » 2 – مجموعه ي حرف هاي يك واجي شامل شش گروه است : گروه 1 : حرف هاي ا ( همزه ي آغاز ) ، مانند اجرا ، عدل و ء ( همزه ي مياني و پاياني ) و ( ع ) با واج مشترك / ء / (همزه ) ، مانند رأي ، جمع گروه 2 : حرف هاي « ت و ط » با واج مشترك / ت / نبات ، نشاط گروه 3 : حرف هاي « ث ،‌ س و ص » با واج مشترك / س/ مانند : ثنا ، سما ، صفا گروه 4 : حرف هاي « ح و هـ » باواج مشترك /هـ /مانند : حامد ، هاشم گروه 5 : حرف هاي « ذ ، ز ، ض و ظ » با واج مشترك / ز / مانند : ذرّه ،‌زاهد ، ضرب ، ظاهر گروه 6 : حرف هاي « غ و ق » با واج مشترك / ق / يا /غ / مانند : غافل و قابل 1- واج / ? / : « ء » و « ع » 2- واج /t/ «‌ ت » و « ط » 3- واج / h / : « ح » و « هـ » 4- واج / z / : « ذ» و « ز » و «ض» و « ظ » 5- واج / s / : « ث » و « س » و « ص » 6-واج /g/ : «ق»و «غ»  اگرچه هر يك از حرف هاي «غ» و «ق» در گويش هاي محلي استان فارس واج جداگانه اي به حساب مي آيند ولي در اين جا زبان معيار مورد نظر است . 3 – با تغيير واج اول : آن ، بان ، جان ، خان ،دان ، ران با تغيير واج سوم : نام ،ناز ، ناب ، ناف، ناس، نار 4 - برادر ابراهيم – همان كه از در وارد شد- دانشجوست. الف ) آن كسي كه از در واردشد ،‌برادر ابراهيم و دانشجوست . ب ) آن دانشجو كه از در وارد شد ، برادر ابراهيم است . پ ) ابراهيم ،‌همان كسي كه از در وارد شد ، برادرش دانشجوست . ت ) برادر ابراهيم كه دانشجوست ، از در وارد شد . به دوست همسايه ام ، سلام كردم . الف ) به دوستي كه همسايه ي من است ، سلام كردم . ب) به كسي كه دوست همسايه ي من است، سلام كردم . دوفعل معلوم ومجهول بنويسيد الف ) دو فعل معلوم ويك مجهول بنويسيد . ب ) دو فعل معلوم و دو فعل مجهول بنويسيد . پ ) دو فعل، يكي معلوم و يكي مجهول بنويسيد. علي مثل خواهرش دانشجو نيست . الف ) علي و خواهرش دانشجو نيستند . ب ) خواهر علي دانشجوست اما علي دانشجو نيست . پ ) علي مثل خواهرش دانشجو نيست بلكه فقط اداي دانشجو بودن را در مي آورد. سعيد باپدر ومادر معلمش برگشت الف ) پدر و مادر سعيد معلم هستند ؛ او با آن ها برگشت . ب ) سعيد با پدر و مادر معلم خودش برگشت . پ ) سعيد با پدرش كه معلم نيست و مادرش كه معلم است برگشت . خود آزمايي درس شانزدهم ( گروه اسمي 1 ) صفحه 98 و 99 1 - از ديوان عظيم رودكي صد دفتر هسته وابسته ي پسين وابسته پسين وابسته ي پيشين هسته ( صفت) (مضاف اليه ) صفت شمارشي يك شعر مبالغه آميز منسوب به رشيدي تعداد ابيات آن وابسته ي پيشين هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين متمم صفت هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين ( صفت شمارشي ) (صفت ) ( صفت ) (مضاف اليه) (مضاف اليه مضاف اليه ) يك ميليون و سيصد هزار بيت باقي اندك شك وابسته ي پيشين هسته هسته هسته هسته (صفت شمارشي ) روز گار فّرخي و عنصري ، بازمانده ي اشعار او هسته وابسته پسين وابسته پسين هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين (مضاف اليه ) معطوف (مضاف اليه ) ( مضاف اليه ) ( مضاف اليه مضاف اليه ) قابل ملاحظه از ميان رفتن اشعار او ، هسته وابسته ي پسين هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين (مضاف اليه ) (مضاف اليه ) (مضاف اليه مضاف اليه ) اين تصور ذهن اشعار او نابود وابسته ي پسين هسته هسته هسته وابسته ي پسين هسته (صفت اشاره ) ( مضاف اليه ) 2 – ديوان : مفرد ،عام ,ساده, شناس روزگار : مفرد ،عام ، مشتق ،شناس دفتر : مفرد، عام ، ساده ، جنس بازمانده : مفرد، عام ، ساده ، جنس شعر : مفرد ، عام ، ساده، شناس تصور : مفرد ، عام ، ساده ، شناس تعداد : اسم جمع ، عام ، ساده ، شناس ذهن : مفرد ، عام ، ساده ، جنس بيت: مفرد، عام ، ساده ،جنس اشعار : جمع مكسر ، عام ، ساده ، شناس باقي : مفرد ، عام ، ساده،جنس از ميان رفتن : مفرد ، عام ، مشتق ، مركب ، شناس اندك : مفرد ، عام ، ساده، جنس قابل : مفرد ، عام، ساده ، جنس شك : مفرد ، عام ، ساده ، جنس نابود : مفرد ، عام ، مشتق، جنس نـمـودار پـيـكـانـي 3- شاهنامه فردوسي سند افتخار زبان فارسي / هيچ ابهامي / آغاز عصر جديد ي يا آغاز عصر جديد ي كشف حقيقت گردش زمين / سپيده دم اين عصر/ طلب شير فروش همين اجبار معيشت/ كله ي هر زبان نفهم/ دو خط موازي دل سوزي آن مكارترين سوادگران / هر يك سا عت / اين چنين بزرگ مردي نـمـودار درخـتي شاهنامه فردوسي هيچ ابهامي طلب شير فروش هميـن اجبـار مـعـيشت هسته وابسته وابسته هسته هسته وابسته وابسته هسته وابسته شاهنامه ي فرودسي هيچ ابهامي طلب شير فروش همين اجبار معيشت هريك ساعت اين چنين بزرگ مردي دو خـط مـوازي وابسته(1) وابسته (2) هسته وابسته هسته وابسته هسته وابسته هر يك ساعت اين چنين بزرگ مردي دو خط موازي آغاز عصر جديد سپيده دم اين عصر كله ي هر زبان نفهمي هسته وابسته هسته وابسته هسته وابسته آغاز عصر جديد سپيده دم اين عصر كله هر زبان نفهمي هسته وابسته وابسته هسته وابسته هسته عصر جديد اين عصر هر زبان نفهمي كشف حقيقت گردش زمين دل سوزي آن مكارترين سوداگران هسته وابسته هسته وابسته كشف حقيقت گردش زمين دل سوزي آن مكارترين سوداگران هسته وابسته وابسته(1) وابسته(2) هسته وابسته (3) حقيقت گردش زمين آن مكارترين سوداگر ان هسته وابسته گردش زمين 4 - ساده :فردوسي، ابهام ، كار ، كشف ، حقيقت ، زمين ، آغاز ، عصر ، گاليله ، طب ، اجبار ، معيشت ، كله ، خط ، موازي، ساعت ، ايتاليا مشتق : گردش(بن مضارع+ پسوند) ، ناگزير(پيشوند +اسم )، بي نهايت(پيشوند + اسم) ، سوداگر(اسم +پسوند) . مركب : شاهنامه(اسم +اسم ) ، شيرفروش(اسم + بن مضارع) ، چندرغاز(اسم +اسم ) ، بزرگ مرد(صفت +اسم ) مشتق مركب : سپيده دم(صفت +ه + اسم ) ، زبان نفهم(اسم + پيشوند+ اسم ) ، دل سوزي( اسم + بن مضارع +ياي مصدري ) 5- تك هجايي : سر، پر، كه ، به ، از ، ما ، كارد، كاشت ، كار دوهجايي : شيراز ، دفتر، سرما ، گرما ، بزرگ، فرهنگ سه هجايي : مربع ، پرداختن ، دبستان ، دل سوزي ، وام گزار چند هجايي : دانش آموز ، دانشمندان ، اتومبيل ، شنبليله 6-معاني مختلف گزاردن: انجام دادن : كارگزار، خدمتگزار شرح وتفسير نمودن ادا كردن : نمازگزار، شكر گزار ، حق گزار تعيين كردن پرداختن : وام گزار، خراجگزار صرف كردن تعبير كردن : خواب گزار اظهار كردن گفتن و بيان كردن : سخن گزار ، خبر گزار، پيغام گزار، پاسخ گزار ترجمه كردن رسانيدن وتبليغ كردن : پيغام گزار خرج كردن طرح كردن نقاشي كردن به جا آوردن خود آزمايي درس هفدهم ( روش تحقيق (2) ) صفحه 107 1- فعاليت دانش آموزي است . 2- فعاليت دانش آموزي است . 3- ضربت : يك بار زدن ، زدن ، زخم ، كوب ضربه: يك بار زدن ، زدن ، ضربت ، زخم ، كوب ، آسيب ، هريك از حملات ورزشكار كه به نتيجه ي مثبت برسد ، قرعه ، طاووس ، كعبتين مراقبت : مواظبت كردن ، نگاهباني كردن مراقبه : نگاهداشتن قلب از بدي ها ، يكي از مراحل سلوك است . ارادت : توجه خاص مريدبه مرشد و سالك به پير و امثال آن ، اخلاص واظهار كوچكي در دوستي ، دوستي از روي اعتقاد وايمان اراده : ميل ، قصد ، آهنگ ، خواستن ، مشيت ، قضا ، قدر، تقدير 4- خير، اسم خاص با جمع بستن به اسم عام تبديل نمي شود ؛ زيرا«ها» دراينجا علامت جمع نيست بلكه نشانه ي نوع است ونظاير آن ها مورد نظر است و در حالت جمع نيز بر اشخاص خاص دلالت مي كند مثل، سعدي ها يعني افرادي مانند سعدي . خود آزمايي درس هجدهم ( گروه اسمي (2) ) صفحه 112 و 113 1 – تركيب هاي وصفي : دشتي پر از گاو ، آن جا، صحـرايي پر از اسب ، اين اسب ها ، گوسفنـد هاي بسيار ، اين همـه رمه ، غـلامان بسيـار ، اين غلامان ، سرايي آراسته ، آن جا ، اين سرا، اين اندازه ، دستاري كهنه و پاره پاره و همه چيز . تركيب هاي اضافي : عميد نيشابور ، بندگان عميد ، درون شهر ، سراي عميد نيشابور و سراي كه ؟ 2 – ديوانه ← درخط اول « ناشناس » و درخط ششم «شناس » است . سرا ← سراي اول در خط ششم «ناشناس » وسراي دوم در خط ششم « شناس» يعني سراي عميد است . 3 – اين همه رمه / سراي عميد نيشابور/ گوسفند هاي بسيار / بندگان امير وابسته ي پيشين وابسته ي پيشين هسته هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين هسته وابسته ي پسين وابسته ي پسين (صفت اشاره ) (صفت مبهم) (مضاف اليه) (مضاف اليه ) (علامت جمع) ( صفت بياني) ( علامت جمع) ( مضاف اليه) 4 – فعل بن مضارع صفت مشتق بن ماضي صفت مشتق گفته بودي گو گويا ، گوينده (فاعلي) گفت گفته (مفعولي ) گذشت گذر گذرا، گذرنده ،گذران(فاعلي) گذشت گذشته ( مفعولي ) خواهيد ديد بين بينا ، بيننده (فاعلي) ديد ديده( مفعولي ) نمي دانيم دان دانا ، داننده(فاعلي) دانست دانسته( مفعولي ) 5- هر يك از اين واژه ها در زمان گذشته ، معني ديگري غير از آن چه امروزه معمول است ، داشته اند : خدا= صاحب / شوخ =چرك / كثيف= انبوه / رعنا= خود پسند ، احمق / مزخرف = زراندود و بي ارزش 6 – ارزش گذاري ، خواب گزار ، شماره گذاري ، قانون گذاران ، كارگزاران . 7 – امام حسين و تسليم ؟! / خسيس و بخشش ؟! خود آزمايي درس نوزدهم ( مرجع شناسي ) صفحه 122 1- فعاليت دانش آموزي است . 2- از بن مضارع يا ماضي فعل هاي زير اسم مشتق مي سازيم : فعل بن مضارع اسم مشتق بن ماضي اسم مشتق مي رفت رو روش رفت رفتار، رفتن پرسيد پرس پرسش پر سيد پرسيدن ديد بين بينش ديد ديدار، ديدن ، ديده (چشم) گفتن گوي گويش گفت گفتار، گفتن آفريد آفرين آفرينش آفريد آفريدن ،آفريده (مخلوق) مي بخشيد بخش بخشش بخشيد بخشيدن خود آزمايي درس بيستم ( گروه اسمي (3) )ضمير صفحه 126 1 –مدير آن ← روزنامه / او ←اشرف الدين قزويني / انتشار آن ← روزنامه / موزّعان او ← نسيم شمال هركدام← كودكان /از او ← نسيم شمال ( اشرف الدين قزويني ) / من ← سعيد نفيسي / اشعار او ← اشرف الدين قزويني من ← سعيد نفيسي / از او ← اشرف الدين قزويني / ازوي ← اشرف الدين قزويني /بي دريغ او ← اشرف الدين قزويني . 2 – شبه جمله ها عبارتند از : دريغا ، افسوس كه آنان نوشته اند ، بسم الله «افسوس خوردن » و « واي واي گفتن » كاربرد اسمي دارد و شبه جمله نيست . 3 – فعاليت دانش آموزي است . 4- برادرم ، بعد از بيماري از روحيه خوبي برخوردار شده است . ـ به همت منتقدان از آثار ادبي خوبي برخودار مي شويم . خود آزمايي درس بيست ويكم : ( املا و گزينش هاي املايي 1 ) صفحه 132 1- الم ودرد/الم وشادي / علم و پرچم /علم وبيرق/ اسير وگرفتار / عسير و دشوار / اثير وكره ي آتش / متبوع وپيروي شده /متبوع وفرمانروا/تابع ومتبوع /مطبوع و دل پذير/مطبوع و دل انگيز / مطبوع و چاپ شده . 2 – گروه 1:« ء » و « ع » ← اليم و عليم /امارت و عمارت / ضيا، و ضياع /آب ، تأييد ، عظيم ، بعيد گروه2: « ت » و «‌ ط » ←باتري و باطل /طين و تين / حياط و حيات گروه 3: « س » و « ث » و « ص » ←سالم وثابت وصادق / اسرار و اصرار / ثواب و صواب / سنا و ثنا 3 – زيرا در گروه سه حرفي انتخاب بايد بين سه صورت از يك واج انجام گيرد اما درگروه دو حرفي انتخاب درست بايد بين دو صورت از يك واج انجام گيرد به همين دليل امكان خطا در گزينش وانتخاب گروه سه حرفي دو برابر مي شود ؛ مثلاً اگر به ما بگويند بنويس « ثابت » از بين سه حالت ، بايد يكي را انتخاب كنيم :‌ثابت ، صابت ، سابت ؛ اما در گروه دو حرفي اين خطا كم تر مي شود ؛ زيرااز دو شكل يك شكل را انتخاب مي كنيم : علم و الم خود آزمايي درس بيست ودوم : ( مقاله نويسي 1 ) صفحه 144 1- فعاليت دانش آموزي است . براي نمونه مشخصات كتاب شناسي ، داستان نويسي - براهني ، رضا ، قصّه نويسي ، انتشارات اشرفي ، 1348 - كيميا و خاك ، نشر مرغ آمين ، 1362 - سپانلو ،‌ محمد علي ، اعتلاي رمان نويسي در ايران ، كتاب جمعه ، 1358 - گلشيري ، هوشنگ ، سي سال رمان نويسي ، جنگ اصفهان ، تابستان 46 - مير صادقي ، جمال ، قصّه ، داستان كوتاه ، رمان ، انتشارات آگاه ، 1360 - عناصر داستان ، انتشارات شفا ، 1364 2 – هر دانش آموزي به دلخواه مي تواند درباره يكي از موضوعات برگه نويسي كند . خود آزمايي درس بيست وسوم ( گروه قيدي ) صفحه 150 1- اخيراً = قيد مختص،نشانه دار ،تنوين دار / روزي=بي نشانه ، قيد مشترك با اسم / غالباً= نشانه دار، تنوين دار ،قيد مختص / گاه = بي نشانه ، اسم مشترك با قيد/ روز به روز = قيد مختص / شايد= بي نشانه ، قيد مشترك / به قول طبيبان= قيد مشترك با اسم / ظاهراً= نشانه دار، تنوين دار، قيد مختص / هر وقت= بي نشانه ، قيد مشترك با اسم / با استفاده از تمام وسايل ممكن = نشانه دار، متمم قيدي / با مشورت افراد بصير = نشانه دار، متمم قيدي / طي مدت كافي= بي نشانه ،قيد مشترك با اسم / فوراً =نشانه دار ، تنوين دار،قيد مختص 2- اين دانش آموز خوش خط است . معمولا دانش آموزان راهنمايي خوش خط مي نويسند مسند قيد - امروز يكشنبه است . يكشنبه به تهران مي رود. مسند قيد - مادرش هميشه خندان بود . مادر ، خندان وارد خانه شد . مسند قيد - او پس از شنيدن خبر ، وحشت زده شد . دانش آموز، وحشت زده به مدرسه آمد . مسند قيد - حال بيمار چه طور است ؟‌ او چه طور توانست خود را از دست دشمن نجات دهد ؟ مسند قيد 3 – من از شنيدن سخنان استاد بهره مند وبه او مشتاق شدم . - بايد از زشتي ها پرهيز و با آن ها مبارزه كرد . 4 – من از دعوا كردن با مردم مي پرهيزم . /من از اسراف در كارها مي پرهيزم . - آن ها پس از سال ها دوري به هم بر خوردند ./ از شدت باران كاسته شد ./ از گرماي هوا كاسته شد. خود آزمايي درس بيست وچهارم ( ساخت واژه ) صفحه 154 1- داشته باشند:(ه) اشتقاقي ، (- ند) تصريفي آفرينش : ساخت واژه ي اشتقاقي يكي ، عالي ترين : ساخت واژه ي تصريفي انساني : ساخت واژه ي اشتقاقي ادبيات : (ي) اشتقاقي ، (ات ) تصريفي آزادي : اشتقاقي آگاهي : ساخت واژه ي اشتقاقي جست وجوي : اشتقاقي خواهند داشت : تصريفي نويسندگان : (نده) اشتقاقي ،(ان)تصريفي عملي : تصريفي انجام مي دهند : تصريفي مي نويسند : تصريفي 2- در فعل مضارع التزامي وفعل امر « وند » تصريفي «‌ ب »‌ به كار مي رود : بخورم ، بروم ، بنويسم ./بخور، برو، بنويس. در فعل هاي ماضي استمراري و مضارع اخباري نيز « وند » « مي » به كار مي رود : مي رفتم ، مي روم . 3 – سخن سرايان : تصريفي داستان ها : تصريفي ادبي :اشتقاقي سرشناس ترين : تصريفي آزادگان : «‌ ه » وند اشتقاقي و « ان يا«گان »تصريفي دل انگيزي : اشتقاقي سودمند : اشتقاقي مصدري 4 – واژه هاي مشتق : خريدار ، جلوه گر واژه هاي مركب : گلاب گير ، جنگ افزار ، ني نامه ،‌كم مصرف ،‌اغراق آميز ، باريك بين ، اسرار آميز واژه هاي مشتق مركب : خيرخواهي ،قرآن خواني ، رنگارنگ ، گوناگون . خود آزمايي درس بيست وپنجم ( مقاله نويسي 2 ) صفحه 161 1 – مقاله ي «كتاب وكتاب خواني » استدلالي و پژوهشي است . مقاله «چنين رفت و …»علمي ، تحقيقي ، تحليلي است . 2 –تكليف دانش آموزي است . 3 – ما : ضمير شخصي جدا / آن : ضمير اشاره / همه :‌ضمير مبهم / آن : ضمير اشاره «چه » در جمله چه بخوانند : ضمير پرسشي است . خود آزمايي درس بيت وششم ( املا ، گزينش هاي املايي 2 ) صفحه 165 1 – لذت :لذيذ ، لذايذ ، التذاذ، متلذذ . حزن : محزون ، احزان ،حزين . فصل: فصول ، انفصال ، منفصل ، فاصله ،مفاصل . صغر : مصغر ، صغار ، اصغر ، صغير، صغري ، تصغير . 2 - «‌ ره » : رحمت الله عليه « رض » : رضي الله عنه . « ق . م » : قبل از ميلاد « هـ . ش » : هجري شمسي . خود آزمايي درس بيست وهفتم ( جمله مركب ) صفحه 169 1- چون هوا سرد شده بود ، ماشين روشن نشد . پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته جمله ي هسته - ما مي دانستيم كه شما مي آييد . جمله ي هسته پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته - مشكل بود كه آن ها از رودخانه بگذرند . جمله ي هسته پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته - عجله كردم كه به قطار برسم . جمله ي هسته پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته - هنگامي كه كليد را زدم اتاق كاملا روشن شد . پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته جمله ي هسته - آمده ام تا شما را به عروسي دعوت كنم . جمله ي هسته پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته - چون از تأخير قطار خبر داشتيم ، عجله نكرديم پيوند وابسته ساز جمله ي وابسته جمله ي هسته - او از كاري كه كرده است پشيمان خواهد شد پيوند وابسته ساز جمله هسته جمله ي وابسته 2 – اگر درس بخواني ، در امتحانات موفق خواهي شد . چون آفتاب در آمد ، بيرون رفتيم . چون برق رفت ، خوابيدم تازه به محله رسيده بودم كه صداي ماشين به گوشم رسيد . آمدم كه شما رابا خودم ببرم . ديروز به كتابخانه رفته بودم براي اين كه پاسخ سؤ الهاي درسي را پيدا كنم . تا از پله ها پايين آمدم ، عمويم را در مقابل در ديدم . تا درس نخواني موفق نشوي . به رودخانه رفته بوديم تا ماهي بگيريم . به مدرسه رفتم تا او را ببينم . من كه از دانش آموزا ن اين مدرسه هستم ، از مدير آن رضايت دارم . 3- …اما…/ …يا…؟/ …و…/ زيرا « اما » ، «يا» ، «و» از پيوندهاي وابسته ساز نيستند و دو جمله را به هم وابسته نمي كنند وهيچ كدام از اين جمله ها جزئي از ديگري نيستند بلكه اين حروف از حروف پيوند همپايه ساز هستند وجمله ها را همپايه مي سازند . 4-آواز و آوازه / روان و روانه از نظر كاربردي با هم متفاوت است . بقيه ي واژه ها از لحاظ معنايي وكاربرد تفاوتي ندارد. آوازه : شهرت خود آزمايي درس بيست وهشتم «گزارش نويسي » صفحه 182 1- تكليف دانش آموزان است . 2- موضوع : فرهنگي ادبي حجم : كوتاه واجمالي كيفيت تهيه : فردي از طريق مشاهده 3- اگر پرهيزگار باشيد ، مورد لطف خدا قرار مي گيريد . تا شما را ديدم ، موضوع را به ياد آوردم / بيا تا قدر يكديگر بدانيم . چون كارم تمام نشده است ، نمي توانم به مسافرت بروم . هنگامي كه به خانه رسيدم ، پدرم به خانه آمده بود . گرچه امسال بارندگي كم بود با اين حال چشمه هاي آذربايجان همچنان مي جوشيد. هر چند اطبا تلاش كردند ، نتوانستند او را نجات دهند .

هیچ نظری موجود نیست:

نظرشمابه این وبلاگ